Basic Training of Computer Networks

باینری:
باینری یک سیستم عددی است که بر اساس دو ارقام 0 و 1 کار می‌کند. در علوم کامپیوتر و الکترونیک دیجیتال، باینری به عنوان سیستم پایه استفاده می‌شود که برای نمایش و پردازش داده‌ها با استفاده از بیت‌ها (یعنی ارقام 0 و 1) طراحی شده است. هر بیت (bit) که کوتاه شده Binary digit است، می‌تواند در یکی از دو حالت 0 یا 1 قرار داشته باشد. این حالت‌ها به ترتیب به عنوان خاموش و روشن تعبیر می‌شوند.
باینری اساسی‌ترین واحد برای نمایش اطلاعات در رایانه‌ها است. به عنوان مثال، داده‌ها مانند متن، تصاویر و صدا در رایانه‌ها با استفاده از کدهای باینری (به صورت 0 و 1) نمایش داده می‌شوند. این استفاده مؤثر از باینری، به امکان تبدیل انواع داده به یک فرمتی است که رایانه‌ها می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند و آن را پردازش کنند.
برای مثال، عدد باینری "1010" به عنوان مثال، به معنای عدد ده در سیستم عددی ده‌دهی است. این عدد باینری به سادگی می‌تواند به عدد ده تبدیل شود و برعکس.

Bit:
بیت (Bit) کوتاه‌ترین واحد اطلاعات در سیستم‌های کامپیوتری است و به معنای "binary digit" می‌باشد. هر بیت می‌تواند دو حالت متفاوت داشته باشد: 0 و 1. این حالت‌ها به عنوان وضعیت منطقی خاموش (0) و روشن (1) نیز شناخته می‌شوند.
بیت به عنوان ساختمان‌دهنده اصلی اطلاعات و داده‌ها در رایانه‌ها استفاده می‌شود. با ترکیب مجموعه‌ای از بیت‌ها، اطلاعات پیچیده‌تری نظیر اعداد، متن، تصاویر و فیلم‌ها را می‌توان نمایش داد.
مثال:
در نمایش اعداد و متن در رایانه، هر حرف و عدد به صورت دنباله‌ای از بیت‌ها نمایش داده می‌شود. به عنوان مثال، کد ASCII که از بیت‌ها برای نمایش حروف و اعداد استفاده می‌کند.

Binary Position:
موقعیت باینری به مکان یا اهمیت بیت‌ها در داخل یک عدد باینری اشاره دارد. هر بیت در یک عدد باینری نمایانگر یک توان خاص از عدد 2 بر اساس موقعیت خود از راست به چپ است. بیتی که در سمت راست‌ترین جایگاه قرار دارد به عنوان بیت کم‌اهمیت‌ترین (LSB) و بیتی که در سمت چپ‌ترین جایگاه قرار دارد به عنوان بیت بیش‌اهمیت‌ترین (MSB) شناخته می‌شود.
درک موقعیت باینری در سیستم‌های دیجیتال بسیار مهم است زیرا ارزش و مقدار اعداد نمایش داده شده را تعیین می‌کند. این مفهوم نقش اساسی در محاسبات و پردازش داده در شبکه‌ها و سیستم‌های کامپیوتری دارد.
مثال:
در یک عدد باینری چهار بیتی "1010"، موقعیت‌ها به صورت زیر است: جایگاه اول (راست‌ترین) نمایانگر ۲^۰، جایگاه دوم نمایانگر ۲^۱، جایگاه سوم نمایانگر ۲^۲ و جایگاه چهارم (چپ‌ترین) نمایانگر ۲^۳ می‌باشد.

ASCII:
ASCII یک استاندارد کد ۷ بیتی است که برای نمایش کردن حروف انگلیسی، اعداد، نمادها و کاراکترهای دیگر در کامپیوترها استفاده می‌شود. هر کاراکتر در ASCII به یک عدد باینری از ۷ بیت نگاشت می‌شود که از ۰ تا ۱۲۷ می‌رسد. این استاندارد اولین بار در سال ۱۹۶۳ توسط ANSI (American National Standards Institute) تأیید شد و به عنوان یک استاندارد بین‌المللی برای نمایش اطلاعات در کامپیوترها پذیرفته شد.
ASCII برای تبدیل حروف و علائم به داده‌های دیجیتالی و برای ارسال و دریافت اطلاعات بین دستگاه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. همچنین، از آن برای نمایش و ذخیره‌سازی متن در سیستم‌های عامل، نرم‌افزارها و پایگاه‌های داده استفاده می‌شود.
مثال:
در استاندارد ASCII، حرف "A" با عدد باینری ۶۵، حرف "a" با عدد باینری ۹۷ و نماد "$" با عدد باینری ۳۶ نمایش داده می‌شود.

AND (و):
عملیات AND یا "و" در منطق دیجیتال یکی از عملیات‌های منطقی است که بین دو بیت یا مقدار بولین (درست یا غلط) انجام می‌شود. نتیجه این عملیات تنها در صورتی درست (true) خواهد بود که هر دو ورودی درست باشند. در غیر این صورت، نتیجه غلط (false) خواهد بود.
مثال:
در یک مدار منطقی، عملیات AND بین دو ورودی A و B به این صورت است:
A = 1 (درست)
B = 1 (درست)
نتیجه: A AND B = 1 (درست)

OR (یا):
عملیات OR یا "یا" نیز یکی دیگر از عملیات‌های منطقی است که بین دو بیت یا مقدار بولین انجام می‌شود. نتیجه این عملیات درست (true) خواهد بود اگر حداقل یکی از ورودی‌ها درست باشد. تنها در صورتی غلط (false) خواهد بود که هر دو ورودی غلط باشند.
مثال:
در یک مدار منطقی، عملیات OR بین دو ورودی A و B به این صورت است:
A = 1 (درست)
B = 0 (غلط)
نتیجه: A OR B = 1 (درست)

XOR (یا چون نباشد):
عملیات XOR یا "یا چون نباشد" یکی از عملیات‌های منطقی است که بین دو بیت یا مقدار بولین انجام می‌شود. نتیجه این عملیات درست (true) خواهد بود اگر ورودی‌ها متفاوت باشند (یکی درست و دیگری غلط). در صورتی که ورودی‌ها یکسان باشند (هر دو درست یا هر دو غلط)، نتیجه غلط (false) خواهد بود.
مثال:
در یک مدار منطقی، عملیات XOR بین دو ورودی A و B به این صورت است:
A = 1 (درست)
B = 0 (غلط)
نتیجه: A XOR B = 1 (درست)

NOT (نه):
عملیات NOT یا "نه" یکی از عملیات‌های منطقی است که فقط بر روی یک بیت یا مقدار بولین انجام می‌شود. نتیجه این عملیات برابر با ورودی معکوس خود خواهد بود. به عبارت دیگر، اگر ورودی درست (true) باشد، نتیجه غلط (false) خواهد بود و بالعکس.
مثال:
در یک مدار منطقی، عملیات NOT بر روی ورودی A به این صورت است:
A = 1 (درست)
نتیجه: NOT A = 0 (غلط)

Connectionless:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، مفهوم connectionless به معنای نبود ارتباط مداوم بین دو دستگاه یا نود است. در این نوع ارتباط، ارسال و دریافت داده‌ها بدون ایجاد و نگهداری ارتباط مداوم انجام می‌شود. به این معنی که هر بسته داده به صورت مستقل از بسته‌های دیگر ارسال و دریافت می‌شود و هیچ نگرانی از ترتیب رسیدن بسته‌ها نیست.
مثال:
پروتکل UDP (User Datagram Protocol) یک مثال خوب از یک پروتکل connectionless است. در UDP، بسته‌های داده به صورت مستقل و بدون نیاز به برقراری و نگهداری اتصال ارسال و دریافت می‌شوند.

Connection-oriented:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، connection-oriented به معنای این است که ارتباط بین دو دستگاه یا نود با برقراری و نگهداری اتصال مداوم انجام می‌شود. در این نوع ارتباط، دو دستگاه قبل از ارسال و دریافت داده‌ها باید یک اتصال بین آن‌ها برقرار کنند و این اتصال تا زمانی که ارتباط فعال است، حفظ می‌شود.
مثال:
پروتکل TCP (Transmission Control Protocol) یک نمونه از پروتکل connection-oriented است که برای اطمینان از ارسال و دریافت داده‌ها به صورت مرتبط و مطمئن استفاده می‌شود. TCP برای برقراری اتصالات پایدار و مدیریت صحیح بسته‌های داده استفاده می‌شود.

Baseband:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Baseband به معنای این است که اطلاعات بر روی یک کانال ارسال می‌شود و تمام پهنای باند (باند پایه) برای انتقال آن اطلاعات استفاده می‌شود. در این روش، اطلاعات به صورت دیجیتال به صورت غیر همزمان انتقال می‌یابند.
مثال:
Ethernet یک نمونه از فناوری Baseband است که در شبکه‌های LAN استفاده می‌شود. در اترنت، اطلاعات به صورت دیجیتال و با استفاده از باند پایه بر روی کابل‌های شبکه ارسال می‌شوند.

Broadband:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Broadband به معنای این است که اطلاعات بر روی یک کانال انتقال نمی‌یابند و برای انتقال اطلاعات از باند پایه بیشتری استفاده می‌شود. Broadband اغلب برای اتصالات با سرعت بالا و انتقال اطلاعات مستمر استفاده می‌شود.
مثال:
اینترنت پهن باند (ADSL) یک نمونه از فناوری Broadband است که برای اتصال به اینترنت با سرعت بالا استفاده می‌شود و از طریق خطوط تلفن عمومی انتقال داده می‌شود.

Narrowband:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Narrowband به معنای این است که اطلاعات بر روی یک کانال با پهنای باند کمتر انتقال می‌یابند. این نوع ارتباطات معمولاً برای انتقال اطلاعات با سرعت پایین و برای اتصالاتی که نیاز به پهنای باند کمتری دارند، استفاده می‌شود.
مثال:
اتصالات مودم تلفنی (Dial-up) یک نمونه از فناوری Narrowband است که برای اتصال به اینترنت با سرعت پایین استفاده می‌شود و از طریق خطوط تلفن انتقال داده می‌شود.

Windowing:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Windowing به معنای تکنیکی است که در آن ارسال داده‌ها به شکل پنجره‌ای (یا فریم‌های کوچک) انجام می‌شود، به طوری که در هر مرحله تنها تعداد محدودی از بسته‌های داده ارسال می‌شوند و پس از دریافت تأیید، فرآیند ارسال ادامه می‌یابد.
مثال:
در TCP، تکنیک Windowing برای کنترل جریان داده‌ها و جلوگیری از اشباع شبکه استفاده می‌شود. در این تکنیک، ارسال‌های داده به شکل پنجره‌هایی با اندازه مشخص (Window Size) انجام می‌شود.

Segmentation:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Segmentation به معنای تقسیم بزرگ‌های داده به قطعات کوچک‌تر یا Segmentها برای انتقال از طریق شبکه است. این عملیات برای افزایش کارایی و اطمینان از انتقال داده‌ها در شبکه‌های با پهنای باند محدود مفید است.
مثال:
در TCP، Segmentation برای تقسیم بزرگ‌های داده به Segmentهای کوچک‌تر (معمولاً حداکثر یک پکت) برای انتقال به مقصد استفاده می‌شود.

Segment number:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Segment number به معنای شماره‌گذاری یکتایی است که به هر Segment یا بسته داده اختصاص می‌یابد. این شماره‌گذاری برای تشخیص و ترتیب‌دهی دریافت و ارسال بسته‌های داده از اهمیت بالایی برخوردار است.
مثال:
در TCP، هر Segment با یک Sequence Number یکتا شناخته می‌شود که به این ترتیب، مقصد می‌تواند بسته‌های داده را به ترتیب صحیح دریافت کند و اطمینان حاصل کند که هیچ بسته‌ای از دست نرفته است.

Sequence Number:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Sequence Number به معنای شماره‌گذاری یکتا و پیوسته است که به هر بسته داده (Segment) در فرآیند ارسال و دریافت اختصاص می‌یابد. این شماره‌گذاری برای ترتیب‌دهی صحیح و بازیابی صحیح داده‌ها در شبکه ضروری است.
مثال:
در TCP، هر Segment دارای یک Sequence Number یکتا است که توسط مقصد برای ترتیب‌دهی صحیح داده‌ها و حفظ اطمینان از دریافت صحیح بسته‌ها استفاده می‌شود.

Medium:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Medium به معنای وسیله‌ای است که برای انتقال داده‌ها در شبکه استفاده می‌شود. این وسیله می‌تواند شامل کابل‌های مختلف، امواج رادیویی، فیبر نوری و غیره باشد که به دستگاه‌های شبکه امکان ارتباط می‌دهد.
مثال:
انواع Medium در شبکه‌های کامپیوتری شامل کابل‌های اترنت برای شبکه‌های LAN، فیبر نوری برای انتقال با سرعت بالا، و امواج رادیویی برای ارتباطات بی‌سیم می‌باشد.

Hierarchically:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Hierarchically به معنای سازماندهی به صورت پیشرفته و سلسله‌مراتبی است که در آن شبکه به صورت لایه‌ای و سلسله‌مراتبی تقسیم می‌شود، به طوری که هر سطح (لایه) مسئولیت‌های خاص خود را دارد و به لایه‌های بالاتر گزارش می‌دهد.
مثال:
در معماری TCP/IP، مدل OSI به صورت سلسله‌مراتبی از لایه‌ها تقسیم می‌شود که هر لایه مسئولیت‌های مشخصی بر عهده دارد و با لایه‌های دیگر ارتباط برقرار می‌کند.

Hub and Spoke:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Hub and Spoke به معنای معماری شبکه‌ای است که در آن یک یا چند مرکز (Hub) به عنوان نقطه مرکزی عمل می‌کند که به آن متصلی‌ها (Spoke) متصل می‌شوند. این معماری معمولاً در شبکه‌های WAN و MPLS استفاده می‌شود.
مثال:
در یک شبکه Hub and Spoke، یک مرکز مرکزی می‌تواند یک سرور مرکزی باشد که به آن دستگاه‌های مختلف مانند کامپیوترها، فرستنده‌های اطلاعات، یا دیگر سرورها (Spoke) متصل می‌شوند.

Propaganda:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Propaganda به معنای انتشار اطلاعات یا پیام‌هایی است که با هدف ترویج یا تأثیرگذاری بر دیدگاه افراد یا جامعه به وجود می‌آید. این اطلاعات ممکن است به صورت متن، تصویر، ویدئو یا صدا منتشر شوند.
مثال:
در شبکه‌های اجتماعی، Propaganda ممکن است به صورت پست‌ها، تبلیغات یا دیگر محتواهایی که هدف آن تأثیرگذاری بر دیدگاه عمومی است، منتشر شود.

Coaxial cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل کواکسیال یک نوع کابل است که دارای یک هسته مرکزی از مس یا آلومینیوم است که محاط شده از یک لایه عایق (معمولاً پلاستیک) و یک پوشش مسی است. این کابل برای انتقال اطلاعات با فرکانس‌های بالا استفاده می‌شود.
مثال:
کابل کواکسیال برای انتقال سیگنال‌های تلویزیونی، اینترنت کابلی (کیبل مودم) و ارتباطات شبکه استفاده می‌شود.

Twisted Pair cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل توریده یک نوع کابل است که از چندین زوج سیم مسی تشکیل شده است که هر زوج از آن‌ها به یکدیگر توریده شده است. این کابل برای کاهش تداخل و نویز در انتقال داده‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
کابل‌های توریده برای شبکه‌های LAN مانند اترنت (CAT5، CAT6) استفاده می‌شود.

Optical-fiber cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل فیبر نوری یک نوع کابل است که برای انتقال اطلاعات از طریق نور (لیزر یا دیودهای LED) به جای اتصالات مسی استفاده می‌شود. این کابل به دلیل سرعت و پهنای باند بالا و مقاومت در برابر تداخلات الکترومغناطیسی مورد توجه قرار می‌گیرد.
مثال:
کابل‌های فیبر نوری برای ارتباطات شبکه‌های طولانی مانند ارتباطات اینترنتی، شبکه‌های تلفن همراه، و شبکه‌های دیتا سنترها استفاده می‌شود.

USB Universal Serial Bus:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، USB یک رابط است که برای اتصال دستگاه‌های مختلف مانند پرینترها، ماوس‌ها، کیبوردها، فلش‌مموری، دوربین‌های دیجیتال و دستگاه‌های ذخیره‌سازی به کامپیوتر یا دستگاه دیگر استفاده می‌شود.
مثال:
اتصال یک کیبورد یا موس به یک کامپیوتر با استفاده از پورت USB.

Serial Cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل سریال یک نوع کابل است که برای انتقال داده‌ها بین دستگاه‌های مختلف با استفاده از رابط‌های سریال استفاده می‌شود. این کابل به طور معمول از RS-232 یا پروتکل‌های مشابه برای ارتباطات داده‌ای استفاده می‌کند.
مثال:
اتصال یک دستگاه کامپیوتر به یک مودم با استفاده از کابل سریال RS-232.

Rollover Cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل Rollover یا کابل روالور یک نوع کابل است که برای اتصال دستگاه‌های مختلف مانند روترها به کامپیوتر برای تنظیم و پیکربندی استفاده می‌شود. این کابل اطلاعات را به صورت یکطرفه از یک دستگاه به دیگری منتقل می‌کند.
مثال:
اتصال یک کامپیوتر به یک روتر به منظور انجام تنظیمات اولیه با استفاده از کابل Rollover.

Ethernet Cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل اترنت یک نوع کابل است که برای اتصال دستگاه‌های شبکه به یکدیگر برای انتقال داده‌ها استفاده می‌شود. این کابل به عنوان رسانه‌ی انتقالی اطلاعات در شبکه‌های LAN استفاده می‌شود.
مثال:
اتصال یک کامپیوتر به یک سوئیچ شبکه با استفاده از کابل اترنت CAT5 یا CAT6.

Crossover Cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل Crossover یک نوع کابل است که برای اتصال دو دستگاه مشابه به یکدیگر برای انتقال داده‌ها استفاده می‌شود، بدون نیاز به سوئیچ یا روتر. این کابل در پیکربندی دیگری نسبت به کابل استاندارد اترنت ساخته می‌شود.
مثال:
اتصال دو کامپیوتر مستقیم به یکدیگر بدون استفاده از سوئیچ با استفاده از کابل Crossover.

Flat Cable:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل فلت یک نوع کابل است که دارای چندین زوج زوج مسی است که به صورت صاف و موازی با یکدیگر قرار داده شده‌اند. این کابل برای اتصال دستگاه‌هایی که فاصله کمی از یکدیگر دارند مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال:
اتصال کابل نوری به یک مبدل برای ارتباط درون رک‌های دیتا سنتر با استفاده از کابل فلت.

Vampire Tap:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، Vampire Tap یک نوع دستگاه است که برای مشاهده و ضبط ترافیک شبکه بدون قطع کابل شبکه استفاده می‌شود. این دستگاه به صورت فیزیکی به کابل شبکه متصل می‌شود و به یک دستگاه نگاشت می‌شود.
مثال:
استفاده از Vampire Tap برای مشاهده ترافیک شبکه در یک شبکه LAN بدون نیاز به قطع کابل شبکه.

T Connector:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، T Connector یک نوع اتصال است که برای اتصال دو کابل به یکدیگر به شکل یک T به کار می‌رود. این نوع اتصال برای ایجاد تعداد اتصالات بیشتر یا تقسیم سیگنال‌ها در یک شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
اتصال دو کابل اترنت به یکدیگر برای تقسیم سیگنال در یک شبکه با استفاده از T Connector.

Network Devices:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، دستگاه‌های شبکه شامل تجهیزات فیزیکی یا نرم‌افزاری هستند که برای مدیریت، ارسال، دریافت و پردازش داده‌ها در یک شبکه کامپیوتری استفاده می‌شوند. این دستگاه‌ها شامل روترها، سوئیچ‌ها، مودم‌ها، فایروال‌ها، سرورها، کامپیوترها، دستگاه‌های ذخیره‌سازی و دیگر تجهیزات هستند.
مثال:
روترها برای اتصال شبکه‌های مختلف و مدیریت ترافیک شبکه استفاده می‌شوند، سوئیچ‌ها برای ارسال پیام‌ها به دستگاه‌های مختلف در یک LAN استفاده می‌شوند، و مودم‌ها برای اتصال به اینترنت استفاده می‌شوند.

Network Connectors:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، اتصال‌گرهای شبکه نقطه‌های اتصالی هستند که برای اتصال کابل‌ها و دستگاه‌ها به یکدیگر استفاده می‌شوند. این اتصال‌گرها به شکل‌ها و استانداردهای مختلفی مانند RJ45 (برای کابل‌های اترنت)، LC، SC، و ST (برای کابل‌های فیبر نوری) در دسترس هستند.
مثال:
اتصال‌گر RJ45 برای اتصال کابل‌های اترنت به پورت‌های شبکه کامپیوتری، و اتصال‌گرهای LC و SC برای اتصال کابل‌های فیبر نوری به دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شوند.

Network Cables:
در حوزه شبکه‌های کامپیوتری، کابل‌های شبکه وسیله‌ای هستند که برای انتقال داده‌ها بین دستگاه‌ها در یک شبکه استفاده می‌شوند. این کابل‌ها شامل کابل‌های اترنت، کابل‌های فیبر نوری، کابل‌های کواکسیال، و دیگر انواع کابل‌هایی هستند که بر اساس نیازهای شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرند.
مثال:
استفاده از کابل اترنت CAT6 برای اتصال کامپیوتر به سوئیچ شبکه، کابل فیبر نوری برای اتصال دو مرکز داده از طریق شبکه WAN، و کابل کواکسیال برای اتصال تلویزیون‌ها به شبکه کابلی.

Modem:
مودم (Modulator-Demodulator) یک دستگاه شبکه است که برای اتصال دستگاه‌های کامپیوتری به اینترنت استفاده می‌شود. این دستگاه اطلاعات دیجیتال را به سیگنال‌های آنالوگ تبدیل می‌کند و برعکس، سیگنال‌های آنالوگ را به دیجیتال تبدیل می‌کند تا بتواند داده‌ها را از شبکه تلفن یا کابل مخابراتی دریافت و ارسال کند.
مثال:
یک مودم ADSL برای اتصال به اینترنت از طریق خطوط تلفن معمولی استفاده می‌شود، و یک مودم کابلی برای اتصال به اینترنت از طریق شبکه کابلی استفاده می‌شود.

ISDN:
شبکه دیجیتال خدمات یکپارچه (ISDN) یک استاندارد ارتباطات دیجیتال است که به کاربران امکان اتصال به شبکه‌های دیجیتالی مانند اینترنت و شبکه‌های تلفن دیجیتال را می‌دهد.
مثال:
ISDN به کاربران امکان ارسال داده‌ها، صدا و تصاویر با سرعت بالا را فراهم می‌کند.

PSTN:
شبکه تلفن عمومی تلفنی (PSTN) یک شبکه ارتباطات تلفنی است که برای ارسال و دریافت تماس‌های تلفنی استفاده می‌شود و به طور معمول از خطوط تلفن سنتی استفاده می‌کند.
مثال:
اکثر خطوط تلفن خانگی از شبکه PSTN استفاده می‌کنند.

Topology:
توپولوژی در شبکه‌های کامپیوتری به نحوه‌ی اتصال و ترتیب دستگاه‌ها و منابع شبکه گفته می‌شود که تعیین می‌کند چگونه داده‌ها از یک دستگاه به دیگری انتقال پیدا می‌کند.
مثال:
توپولوژی‌های معروف شامل توپولوژی ستاره، توپولوژی حلقه، و توپولوژی درختی هستند که هر کدام ویژگی‌ها و مزایای خود را دارند.

Mesh:
توپولوژی مش شامل اتصال هر دو دستگاه در شبکه به همه دیگر دستگاه‌ها است، که این توپولوژی برای ارتباطات پربار و پایدار مناسب است.
مثال:
در توپولوژی مش، هر دستگاه مستقیماً با همه دیگر دستگاه‌ها ارتباط برقرار می‌کند، که این منجر به افزایش امنیت و اطمینان از توزیع بار می‌شود.

Bus:
توپولوژی اتصال به نوعی است که تمام دستگاه‌ها به یک کابل اصلی (باس) متصل شده‌اند و داده‌ها بین دستگاه‌ها از طریق این کابل انتقال می‌یابد.
مثال:
در توپولوژی باس، تمام دستگاه‌ها به یک خط کابل اصلی (باس) متصل هستند که این خط انتقال داده‌ها را فراهم می‌کند.

Star:
توپولوژی ستاره در آن تمام دستگاه‌ها به یک نقطه مرکزی یا سوئیچ متصل می‌شوند و همه ارتباطات از طریق این نقطه مرکزی انجام می‌شود.
مثال:
در توپولوژی ستاره، همه دستگاه‌ها به یک سوئیچ مرکزی متصل هستند که این سوئیچ ارتباطات را میان دستگاه‌ها مدیریت می‌کند.

Ring:
توپولوژی حلقه در آن دستگاه‌ها به صورت یک حلقه فیزیکی به یکدیگر متصل می‌شوند و داده‌ها به صورت پیغامی از یک دستگاه به دیگری منتقل می‌شوند.
مثال:
در توپولوژی حلقه، داده‌ها در اطراف حلقه از یک دستگاه به دیگری منتقل می‌شوند تا به مقصد برسند.

Token Ring:
توپولوژی حلقه توکن بر اساس استاندارد IEEE 802.5 است که در آن دستگاه‌ها به صورت یک حلقه به هم متصل می‌شوند و داده‌ها با استفاده از توکن انتقال می‌یابند.
مثال:
در توپولوژی حلقه توکن، یک توکن (نشانه) بین دستگاه‌ها گردش می‌کند که به ترتیب هر دستگاه اجازه ارسال داده‌ها را به مقصد بدست می‌آورد.

Token:
توکن در شبکه‌های کامپیوتری یک نشانه است که به ترتیب به دستگاه‌ها اجازه می‌دهد داده‌ها را در شبکه ارسال کنند.
مثال:
در توپولوژی حلقه توکن، توکن گردش می‌کند و هر دستگاه که توکن را دریافت می‌کند، اجازه ارسال داده‌ها را به مقصد دارد.

FDDI:
رابط داده‌های توزیع شده فیبر نوری (FDDI) یک استاندارد شبکه است که برای انتقال داده‌ها با سرعت بالا و در مسافت‌های طولانی از فیبر نوری استفاده می‌کند.
مثال:
FDDI برای اتصالات شبکه‌های بزرگ و پربار مانند شبکه‌های اداری و تجاری مناسب است.

ATM:
حالت انتقال نامزد (ATM) یک فناوری انتقال داده‌های دیجیتال است که برای انتقال داده‌ها با سرعت بالا و با استفاده از سلول‌های ثابت به کار می‌رود.
مثال:
ATM برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های ارتباطات، اینترنت پرسرعت و شبکه‌های عمومی مناسب است.

Frame Relay:
فریم رله یک خدمت شبکه ارتباطات است که برای اتصال داده‌ها در شبکه‌های وسیع محلی (WAN) استفاده می‌شود و به عنوان یک پروتکل انتقال داده کار می‌کند.
مثال:
فریم رله برای اتصال شعب یک شرکت به یک شبکه اصلی یا به همگام سازی داده‌ها در مراکز مختلف استفاده می‌شود.

Frame Relay Protocols:
پروتکل‌های فریم رله شامل استانداردها و مجموعه‌های قوانینی هستند که برای انتقال داده‌ها در شبکه‌های فریم رله استفاده می‌شوند.
مثال:
استانداردهای فریم رله مشخص می‌کنند چگونه داده‌ها از یک نقطه به دیگری در شبکه انتقال می‌یابند و چگونه تضمین ارسال و صحت داده‌ها انجام می‌شود.

MHz:
مگاهرتز (MHz) یک واحد اندازه‌گیری فرکانس است که در ارتباط با فرکانس‌های بالا، مانند فرکانس‌های رادیویی و موجودات الکترومغناطیسی استفاده می‌شود.
مثال:
یک شبکه بی‌سیم ممکن است در محدوده فرکانس ۲.۴ گیگاهرتز (GHz) برای انتقال داده‌ها عمل کند.

GHz:
گیگاهرتز (GHz) یک واحد اندازه‌گیری فرکانس است که یک میلیارد هرتز (یک میلیارد چرخه در ثانیه) را نشان می‌دهد و در ارتباط با فرکانس‌های بسیار بالا مانند مایکروویوها و فرکانس‌های رادیویی استفاده می‌شود.
مثال:
ارتباطات ساتلیتی ممکن است در محدوده فرکانس ۱۰ گیگاهرتز (GHz) به بالا عمل کنند.

Stream:
جریان (Stream) به مجموعه‌ای از داده‌ها یا اطلاعات اشاره دارد که به صورت پیوسته و پشت سر هم ارسال یا دریافت می‌شوند.
مثال:
جریان داده‌های ویدیویی از طریق اینترنت یک نمونه از استفاده از جریان در شبکه‌ها است.

Data Stream:
جریان داده (Data Stream) به مجموعه‌ای از داده‌ها یا اطلاعات اشاره دارد که به صورت پیوسته و به ترتیب از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می‌شوند.
مثال:
در یک شبکه اینترنتی، جریان داده‌ها بین کاربران و سرورها به صورت پیوسته و با ترتیب منظم انجام می‌شود.

Multimedia Stream:
جریان چندرسانه‌ای (Multimedia Stream) به مجموعه‌ای از داده‌ها یا اطلاعات اشاره دارد که شامل انواع مختلفی از رسانه‌ها مانند صدا، تصویر و ویدیو است و به صورت پیوسته و به ترتیب انتقال می‌یابد.
مثال:
جریان چندرسانه‌ای در اینترنت شامل انتقال فایل‌های ویدیویی، صوتی و تصویری به صورت پیوسته بین دو کاربر یا یک کاربر و یک سرور استفاده می‌شود.

Bandwidth:
پهنای باند (Bandwidth) به میزان داده‌هایی که می‌توان در یک زمان مشخص از یک شبکه یا کانال ارتباطی منتقل کرد، اطلاق می‌شود. پهنای باند به طور معمول بر حسب بیت بر ثانیه (bps) یا هرتز (Hz) اندازه‌گیری می‌شود.
مثال:
یک کانال اینترنتی با پهنای باند ۱۰۰ مگابیت بر ثانیه (Mbps) قادر به انتقال داده‌ها با سرعت ۱۰۰ مگابیت در ثانیه است.

Clock Rate:
نرخ ساعت (Clock Rate) به فرکانس یا سرعتی که دستگاه‌های الکترونیکی یا دیجیتالی از جمله میکروپردازنده‌ها، میکروکنترلرها و دیگر دستگاه‌های الکترونیکی برای انجام عملیات‌شان استفاده می‌کنند، اشاره دارد.
مثال:
ساعت داخلی یک میکروپردازنده با نرخ ساعت ۳ گیگاهرتز (GHz) مشخص می‌کند که چقدر سریع دستگاه میکروپردازنده می‌تواند عملیات ریاضی و منطقی را انجام دهد.

CSU:
واحد کانال خدمات (Channel Service Unit - CSU) یک دستگاه است که برای اتصال شبکه به تلفن های انتقال داده و دسترسی به خطوط ارتباطی از جمله تلفن‌های تلفن و شبکه‌های مخابراتی استفاده می‌شود.
مثال:
یک CSU برای ارتباط با یک خط T1 استفاده می‌شود تا ارتباط بین دستگاه‌های دیجیتالی و شبکه‌های تلفن همراه را ممکن سازد.

DSU:
واحد خدمات داده (Data Service Unit - DSU) یک دستگاه است که مدیریت اتصالات داده را بین دستگاه‌های داده‌ای مانند کامپیوترها و شبکه‌های ارتباطی از جمله خطوط T1 و T3 مدیریت می‌کند.
مثال:
DSU برای تبدیل داده‌های دیجیتالی به سیگنال‌های آنالوگ استفاده می‌شود که بتواند از طریق خطوط تلفن همراه یا دیگر شبکه‌های مخابراتی ارسال شود.

DTE:
تجهیزات پایانه داده (Data Terminal Equipment - DTE) یک دستگاه دیجیتال است که به شبکه متصل می‌شود و داده‌ها را تولید، پردازش و مصرف می‌کند. این دستگاه شامل کامپیوترها، پرینترها و ترمینال‌های دیتا می‌شود.
مثال:
یک کامپیوتر که به یک شبکه اینترنتی متصل شده است، به عنوان DTE عمل می‌کند و اطلاعات را به یک سرور یا دیگر دستگاه‌های شبکه ارسال می‌کند.

DCE:
تجهیزات کنترل داده (Data Circuit-terminating Equipment - DCE) یک دستگاه است که به کنترل دسترسی و انتقال داده‌ها از یک شبکه یا خط ارتباطی به دستگاه‌های دیگر می‌پردازد. این دستگاه شامل مودم‌ها، کانترلرهای WAN و تجهیزات مربوط به شبکه‌های ارتباطی است.
مثال:
یک مودم که برای اتصال به شبکه اینترنت یا یک شبکه WAN استفاده می‌شود، به عنوان DCE عمل می‌کند و داده‌ها را بین دستگاه‌های DTE و شبکه می‌رساند.

Overflowing:
ممتلئ شدن یا سرریز شدن در شبکه‌ها به معنی پر شدن بیش از حد حافظه‌ها یا ظرفیت داده‌ها.
مثال:
در شبکه‌هایی که با سرعت بالا داده‌ها انتقال می‌یابند، ممکن است به دلیل سرریز حافظه‌ها یا ترافیک بیش از حد، سرعت انتقال داده‌ها کاهش یابد.

Flow Control:
کنترل جریان در شبکه‌ها به معنی مدیریت و کنترل حجم و نرخ جریان داده‌ها بین دستگاه‌ها.
مثال:
پروتکل‌های مختلفی مانند TCP در اینترنت برای کنترل جریان داده‌ها استفاده می‌شوند تا از ایجاد سرریز یا اختلال در انتقال داده‌ها جلوگیری کنند.

Buffering:
بافرسازی به معنی ذخیره موقت داده‌ها در حافظه‌های بافر برای مدیریت بهتر جریان داده‌ها.
مثال:
در ویدئو استریمینگ، داده‌ها ابتدا در بافرها ذخیره می‌شوند تا از اختلالات و تغییرات در شبکه جلوگیری شود و تجربه استفاده کننده بهتر شود.

Negotiation:
مذاکره در شبکه‌ها به معنی تعیین شرایط و قراردادهای مشترک بین دستگاه‌ها برای انتقال داده‌ها.
مثال:
هنگام برقراری اتصال بین دو دستگاه شبکه، مذاکراتی برای تعیین پارامترهای اتصال مانند سرعت انتقال داده، پروتکل استفاده شده و ... انجام می‌شود.

Acknowledgement:
تاییدیه در شبکه‌ها به معنی اعلامیه دریافت و درک داده‌ها توسط دستگاه گیرنده به دستگاه فرستنده.
مثال:
در پروتکل TCP، دستگاه گیرنده پس از دریافت داده‌ها به دستگاه فرستنده یک پیام تاییدیه (ACK) ارسال می‌کند تا اطمینان حاصل شود که داده‌ها به درستی دریافت شده‌اند.

Negative Acknowledgement:
تاییدیه منفی در شبکه‌ها به معنی اعلام ناموفقیت در دریافت داده‌ها توسط دستگاه گیرنده به دستگاه فرستنده.
مثال:
در برخی از پروتکل‌های انتقال مانند UDP، اگر داده‌ای به درستی دریافت نشود، دستگاه گیرنده یک پیام تاییدیه منفی (NACK) ارسال می‌کند تا دستگاه فرستنده دوباره داده‌ها را ارسال کند.

MTU:
MTU یک اختصار برای "Maximum Transmission Unit" است که حداکثر اندازه بسته‌های داده است که یک دستگاه شبکه می‌تواند بفرستد یا دریافت کند.
مثال:
MTU بسته‌های داده در اینترنت عموماً 1500 بایت است، اما در شبکه‌های خصوصی یا ابری می‌تواند بیشتر یا کمتر باشد.

Maximum MTU Size:
Maximum MTU Size حداکثر اندازه بسته‌های داده که یک دستگاه شبکه می‌تواند بفرستد یا دریافت کند.
مثال:
در اینترنت، حداکثر MTU معمولاً 1500 بایت است.

Minimum MTU Size:
Minimum MTU Size حداقل اندازه بسته‌های داده که یک دستگاه شبکه می‌تواند بفرستد یا دریافت کند.
مثال:
در برخی شبکه‌های VPN، MTU حداقل ممکن ممکن است کمتر از 1500 بایت باشد به دلیل افزودن هدرهای امنیتی.

Three way handshake:
Three way handshake روشی برای برقراری اتصال بین دو دستگاه شبکه به صورت سه مرحله‌ای که اطمینان از اتصال مطمئن و پایدار فراهم می‌کند.
مثال:
در پروتکل TCP، سه مرحله ارسال و پذیرش بسته‌های داده برای برقراری اتصال استفاده می‌شود که شامل ارسال درخواست اتصال (SYN)، تایید درخواست اتصال (SYN-ACK) و تایید نهایی اتصال (ACK) می‌باشد.

Established:
Established یک وضعیت در شبکه‌های کامپیوتری است که نشان می‌دهد یک اتصال TCP (پروتکل کنترل انتقال) با موفقیت برقرار شده و در حال تبادل داده‌ها بین دو نقطه (کلاینت و سرور) می‌باشد. این وضعیت یکی از حالت‌های اصلی در فرآیند اتصال TCP است که پس از مراحل سه‌گانه دست‌دهی (سه‌گانه‌ساز) رخ می‌دهد.
در TCP، فرآیند اتصال به سه مرحله تقسیم می‌شود: SYN ارسال توسط کلاینت، SYN-ACK ارسال توسط سرور و ACK ارسال توسط کلاینت. پس از این سه مرحله، اتصال به وضعیت "Established" می‌رسد که به معنی آماده بودن برای تبادل داده‌ها است.
مثال:
هنگامی که یک کلاینت با یک سرور ارتباط برقرار می‌کند و مراحل سه‌گانه دست‌دهی TCP (SYN، SYN-ACK، ACK) با موفقیت انجام می‌شود، اتصال به وضعیت "Established" می‌رسد و داده‌ها می‌توانند بین دو نقطه منتقل شوند.

Synchronous:
Synchronous یک روش ارتباطی در شبکه‌های کامپیوتری است که هماهنگی زمانی بین ارسال و دریافت داده‌ها وجود دارد. در این روش، دستگاه‌ها به یک ساعت مشترک متصل هستند و داده‌ها در فرستنده و گیرنده همزمان ارسال و دریافت می‌شوند.
مثال:
اتصالات انتقال داده از نوع E1 و T1 از روش‌های همگام استفاده می‌کنند.

Asynchronous:
Asynchronous یک روش ارتباطی در شبکه‌های کامپیوتری است که برخلاف همزمانی، هماهنگی زمانی بین ارسال و دریافت داده‌ها وجود ندارد. داده‌ها با فرستنده و گیرنده به صورت غیر همزمان ارسال و دریافت می‌شوند.
مثال:
ارتباطات USB و RS-232 از روش‌های ناهمگام استفاده می‌کنند.

Error recovery:
Error recovery فرایندی است که در شبکه‌های کامپیوتری برای شناسایی و تصحیح خطاهای در انتقال داده‌ها استفاده می‌شود. این فرایند بهبود کیفیت و پایداری ارتباط را افزایش می‌دهد.
مثال:
پروتکل TCP در اینترنت از مکانیسم‌های error recovery برای بازسازی داده‌های از بین رفته در حین انتقال استفاده می‌کند.

Jam signal:
Jam signal یک سیگنال خاص است که در شبکه‌های کامپیوتری برای نشان دادن بروز چندین همزمانی (collision) ارسال می‌شود. این سیگنال به دیگر دستگاه‌ها می‌گوید که باید فرستنده را متوقف کنند و دوباره تلاش کنند.
مثال:
در شبکه‌های Ethernet از Jam signal برای مدیریت تصادف‌های احتمالی استفاده می‌شود.

CSMA/CD:
CSMA/CD یک پروتکل دسترسی چند ناقل با تشخیص تصادف است که در شبکه‌های Ethernet استفاده می‌شود. این پروتکل اجازه می‌دهد تا دستگاه‌ها قبل از ارسال داده‌ها، موجودیت چند ناقل را تشخیص دهند و در صورت بروز تصادف، فرآیند ارسال را متوقف و مجدداً تلاش کنند.
مثال:
در شبکه‌های Ethernet، CSMA/CD برای کنترل و مدیریت تصادف‌های احتمالی بین دستگاه‌ها استفاده می‌شود.

CSMA/CA:
CSMA/CA یک پروتکل دسترسی چند ناقل با اجتناب از تصادف است که در شبکه‌های بی‌سیم مورد استفاده قرار می‌گیرد. این پروتکل با استفاده از مکانیسم‌های تعیین زمان (timing) و ارسال پیش‌بینی شده (scheduled transmission) تصادف احتمالی را کاهش می‌دهد.
مثال:
در شبکه‌های WiFi، CSMA/CA برای مدیریت دسترسی به کانال‌های بی‌سیم و کاهش تصادف‌ها استفاده می‌شود.

Loop:
Loop یک وضعیت در شبکه‌های کامپیوتری است که باعث می‌شود داده‌ها در یک حلقه بی‌پایان گردش کنند و به دستگاه ارسال‌کننده برگردند، به دلیل بروز خطا یا نقص‌های فنی.
مثال:
حلقه‌های انتقال اطلاعات در شبکه‌های تلفنی سنتی یا شبکه‌های حلقوی از این ویژگی استفاده می‌کنند.

TCP:
TCP یک پروتکل انتقال اطلاعات در شبکه‌های کامپیوتری است که اطمینان از ارسال و دریافت داده‌ها، ترتیب صحیح آنها و تصحیح خطاها را فراهم می‌کند.
مثال:
استفاده از TCP در ارتباطات وب، ارسال ایمیل و دانلود فایل‌ها برای تضمین اطمینان و صحت داده‌ها اساسی است.

UDP:
UDP یک پروتکل انتقال اطلاعات در شبکه‌های کامپیوتری است که بر خلاف TCP، اطمینان از ارسال و تأیید دریافت داده‌ها را فراهم نمی‌کند و برای انتقال سریع داده‌هایی که از اهمیت کمتری برخوردارند مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال:
استفاده از UDP در برنامه‌های استریمینگ، بازی‌های آنلاین و ارسال پیام‌های صوتی و تصویری.

Collision domain:
Collision domain محدوده‌ای از شبکه است که دستگاه‌های مختلف در آن می‌توانند به صورت همزمان داده ارسال کنند و اگر داده‌ها در طول ارسال به یکدیگر برخورد کنند، تصادف رخ می‌دهد.
مثال:
در شبکه‌های Ethernet، هر شبکه‌ی فیزیکی که دستگاه‌ها در آن قرار دارند یک collision domain است که ممکن است تصادف داده‌ها در آن اتفاق بیفتد.

Duplexing:
Duplexing یک ویژگی در شبکه‌های کامپیوتری است که به دستگاه‌ها امکان می‌دهد به طور همزمان داده‌ها را ارسال و دریافت کنند.
مثال:
در یک خط ارتباطی دوطرفه، دستگاه‌ها می‌توانند همزمان اطلاعات را ارسال و دریافت کنند.

Full Duplexing:
Full Duplexing ویژگی ارتباطی است که به دستگاه‌ها اجازه می‌دهد به طور همزمان داده‌ها را در هر دو جهت (ارسال و دریافت) ارسال کنند.
مثال:
استفاده از Full Duplexing در شبکه‌های Ethernet که این امکان را به دستگاه‌ها می‌دهد تا به طور همزمان داده‌ها را ارسال و دریافت کنند.

Half Duplexing:
Half Duplexing ویژگی ارتباطی است که به دستگاه‌ها اجازه می‌دهد داده‌ها را در جهت‌های مختلف (ارسال و دریافت) ارسال کنند، اما نمی‌توانند به طور همزمان در هر دو جهت داده‌ها را ارسال کنند.
مثال:
استفاده از Half Duplexing در برخی از شبکه‌های مخابراتی که داده‌ها را ارسال و دریافت می‌کنند، اما نمی‌توانند همزمان در هر دو جهت ارتباط برقرار کنند.

Checksum Checker:
Checksum Checker یک مکانیزم است که برای تشخیص خطا در اطلاعات ارسالی استفاده می‌شود، با محاسبه یک مقدار کنترلی (checksum) و مقایسه آن با مقدار دریافتی.
مثال:
استفاده از Checksum Checker در پروتکل‌های انتقال داده مانند TCP/IP برای اطمینان از صحت داده‌های دریافتی و ارسالی.

CFS:
CFS یک فناوری استفاده شده در مخابرات و شبکه‌ها برای انتقال داده‌ها بر اساس تغییر در فرکانس حامل (Carrier Frequency).
مثال:
استفاده از CFS در شبکه‌های مخابراتی مانند DSL برای انتقال داده‌ها با سرعت و کیفیت بالا.

CRC:
CRC یک روش برای تشخیص خطا در داده‌ها است که با محاسبه یک مقدار کنترلی (CRC) بر اساس داده‌های ارسالی و مقایسه آن با مقدار دریافتی، صحت داده‌ها را ارزیابی می‌کند.
مثال:
استفاده از CRC در پروتکل‌های ارتباطی مانند Ethernet برای تأیید صحت داده‌های دریافتی.

Hello Packet:
Hello Packet یک نوع پیام در شبکه‌های کامپیوتری است که برای اعلام حضور و ارتباط با دیگر دستگاه‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
در پروتکل‌های مسیریابی مانند OSPF، Hello Packet برای برقراری ارتباط اولیه بین مسیریاب‌ها به کار می‌رود.

Hello Time:
Hello Time زمان یا فاصله‌ای است که در طول آن Hello Packet ارسال می‌شود یا انتظار می‌رود.
مثال:
در پروتکل‌های مسیریابی، مقدار Hello Time مشخص می‌کند که هر چقدر زمانی باید یک Hello Packet ارسال شود.

PDU:
PDU یک واحد داده است که در طول ارتباطات شبکه بین لایه‌های مختلف استفاده می‌شود و حاوی اطلاعات مربوط به هر لایه است.
مثال:
در معماری OSI، هر لایه از مدل OSI به PDU خاص خود (مثلاً در لایه شبکه به عنوان Packet) دسترسی دارد.

BPDU:
BPDU یک نوع PDU است که در شبکه‌های سوئیچینگ و برقراری اتصالات شبکه برای تبادل اطلاعات پروتکل استفاده می‌شود.
مثال:
در پروتکل‌های Spanning Tree مانند STP، BPDU برای ارسال اطلاعات مربوط به برقراری توپولوژی درختی استفاده می‌شود.

Payload Size:
اندازه پیام یا داده‌ای است که درون یک پروتکل یا ساختار داده ارسال می‌شود.
مثال:
در شبکه‌های کامپیوتری، payload size به اندازه داده‌های ارسالی درون بسته‌های شبکه اشاره دارد.

Maximum Payload Size:
بیشترین اندازه داده‌ای است که می‌توان در یک پروتکل یا ساختار داده به عنوان payload ارسال کرد.
مثال:
در پروتکل HTTP، maximum payload size به حداکثر اندازه بدنه (body) درخواست‌ها و پاسخ‌ها اشاره دارد.

Minimum Payload Size:
کمترین اندازه داده‌ای است که می‌توان در یک پروتکل یا ساختار داده به عنوان payload ارسال کرد.
مثال:
در پروتکل Voice over IP (VoIP)، minimum payload size به کمترین اندازه داده‌های صوتی (voice packets) ارسالی اشاره دارد.

Jitter:
Jitter یک نوع نوسان یا نامنظمی است که در زمان انتقال داده‌ها در شبکه رخ می‌دهد و می‌تواند باعث تغییرات در زمان تاخیر (latency) شود.
مثال:
در ویدئوکنفرانس، jitter می‌تواند باعث اختلال در کیفیت صدا و تصویر شود.

Latency:
زمان تأخیر یا زمانی است که طول می‌کشد تا یک پیام از یک نقطه به نقطه دیگر در شبکه منتقل شود.
مثال:
Latency در بازی‌های آنلاین می‌تواند تأثیر زیادی بر تجربه کاربر داشته باشد.

Trigger Update:
به روزرسانی‌ای است که به صورت خودکار و به تأخیر انجام می‌شود و در پاسخ به یک رخداد یا شرط خاص اتفاق می‌افتد.
مثال:
در پروتکل OSPF، trigger update برای به روزرسانی جداول مسیریابی در پاسخ به تغییرات در شبکه ایجاد می‌شود.

CDP:
اختصاری برای Cisco Discovery Protocol است که یک پروتکل شبکه است که به دستگاه‌های Cisco کمک می‌کند تا اطلاعات در مورد همسایگان و مشخصات شبکه را به اشتراک بگذارند.
مثال:
دستگاه‌های شبکه Cisco از CDP برای شناسایی و ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند.

DHCP:
اختصاری برای Dynamic Host Configuration Protocol است که یک پروتکل شبکه است که به دستگاه‌ها (مانند کامپیوترها یا گوشی‌ها) اجازه می‌دهد تا آدرس IP و سایر پارامترهای شبکه را به صورت خودکار از یک سرور DHCP دریافت کنند.
مثال:
زمانی که یک دستگاه به شبکه متصل می‌شود، DHCP به آن یک آدرس IP منحصر به فرد اختصاص می‌دهد.

DHCP Server:
سروری است که پروتکل DHCP را پیاده‌سازی کرده و به دستگاه‌های درخواست دهنده (مانند کامپیوترها و دستگاه‌های شبکه دیگر) پاسخ می‌دهد تا آن‌ها را تنظیمات شبکه را ارائه دهد.
مثال:
سرورهای DHCP در شبکه‌های کاربردی برای اختصاص آدرس IP به دستگاه‌ها و سایر تنظیمات شبکه استفاده می‌شوند.

DHCP Client:
دستگاهی است که از پروتکل DHCP برای درخواست و دریافت تنظیمات شبکه (مانند آدرس IP) استفاده می‌کند.
مثال:
کامپیوترها و دستگاه‌های شبکه به عنوان DHCP Client اقدام به درخواست آدرس IP و تنظیمات دیگر می‌کنند.

DNS:
اختصاری برای Domain Name System است که یک سیستم نام‌گذاری است که به دستگاه‌ها اجازه می‌دهد تا با نام‌های دامنه (مانند www.example.com) به جای آدرس‌های IP ارتباط برقرار کنند.
مثال:
DNS از یک نام دامنه (مانند www.google.com) به آدرس IP مربوط به سرورهای گوگل ترجمه می‌کند.

DNS Records:
رکوردهایی هستند که در سیستم نام‌گذاری DNS ثبت می‌شوند و اطلاعات مربوط به نام‌های دامنه را شامل می‌شوند، از جمله آدرس‌های IP، مسیرهای ارسال ایمیل، و غیره.
مثال:
یک DNS Record شامل آدرس‌های IP متعلق به یک نام دامنه و سایر اطلاعات مربوطه است.

ARP:
پروتکل تطبیق آدرس (ARP) یک پروتکل شبکه است که برای پیدا کردن آدرس فیزیکی (MAC) دستگاه‌ها بر اساس آدرس‌های IP آن‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
زمانی که یک دستگاه می‌خواهد داده‌ای را به یک دستگاه دیگر در شبکه محلی ارسال کند، از ARP برای پیدا کردن آدرس MAC دستگاه مقصد استفاده می‌کند.

RARP:
پروتکل تطبیق معکوس آدرس (RARP) یک پروتکل شبکه است که برای پیدا کردن آدرس IP دستگاه‌ها بر اساس آدرس فیزیکی (MAC) آن‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
در شبکه‌هایی که دستگاه‌ها تنها آدرس MAC خود را می‌دانند، از RARP برای پیدا کردن آدرس IP استفاده می‌شود.

AAA:
احراز هویت، مجوزدهی و حسابداری (AAA) یک چارچوب امنیتی است که برای کنترل دسترسی به منابع شبکه استفاده می‌شود و شامل سه بخش اصلی است: احراز هویت (تأیید هویت کاربران)، مجوزدهی (تعیین سطح دسترسی کاربران) و حسابداری (ثبت و پیگیری فعالیت‌های کاربران).
مثال:
در یک شبکه شرکتی، AAA برای مدیریت دسترسی کاربران به منابع شبکه و پیگیری فعالیت‌های آن‌ها استفاده می‌شود.

RADIUS:
سرویس احراز هویت از راه دور (RADIUS) یک پروتکل AAA است که برای احراز هویت، مجوزدهی و حسابداری کاربران در شبکه‌های راه دور استفاده می‌شود.
مثال:
در شبکه‌های VPN، RADIUS برای احراز هویت و مجوزدهی کاربران استفاده می‌شود.

Encapsulation:
کپسوله‌سازی فرآیندی است که در آن داده‌های یک پروتکل درون داده‌های پروتکل دیگری قرار می‌گیرد تا بتوانند از طریق شبکه انتقال یابند.
مثال:
در پروتکل TCP/IP، داده‌های لایه کاربرد (application layer) درون بسته‌های (packets) لایه انتقال (transport layer) کپسوله می‌شوند.

Type of Encapsulation:
انواع مختلف کپسوله‌سازی در شبکه‌های کامپیوتری شامل تکنیک‌های مختلفی برای بسته‌بندی داده‌ها هستند تا بتوانند از طریق شبکه‌های مختلف انتقال یابند. این تکنیک‌ها شامل Ethernet، PPP، Frame Relay و MPLS هستند.
مثال:
در شبکه‌های اترنت، کپسوله‌سازی داده‌ها به شکل فریم‌های اترنت انجام می‌شود تا بتوانند از طریق شبکه‌های محلی (LAN) انتقال یابند.

Timestamp:
برچسب زمانی یک مقدار دیجیتالی است که نشان‌دهنده زمان وقوع یک رویداد یا ارسال یک بسته داده در شبکه است. برچسب زمانی برای ردیابی و هماهنگی رویدادها در شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
در پروتکل‌های شبکه، برچسب زمانی می‌تواند برای اندازه‌گیری تأخیر شبکه یا همگام‌سازی زمان بین دستگاه‌ها استفاده شود.

Deadtime:
زمان مرده یک مدت زمان مشخص است که پس از آن اگر پاسخی از یک دستگاه دریافت نشود، آن دستگاه غیرقابل دسترس تلقی می‌شود. این مفهوم در پروتکل‌های مسیریابی و ارتباطات شبکه برای شناسایی لینک‌های غیرقابل اعتماد استفاده می‌شود.
مثال:
در پروتکل OSPF، اگر یک روتر در مدت زمان مرده تعیین شده پاسخ ندهد، همسایه‌ها آن روتر را غیرقابل دسترس در نظر می‌گیرند.

Keep Alive:
حفظ ارتباط یک مکانیزم است که به صورت دوره‌ای بسته‌های کوچک داده را برای تأیید ارتباط فعال بین دو دستگاه در شبکه ارسال می‌کند. این مکانیزم کمک می‌کند تا از برقرار بودن ارتباط بین دستگاه‌ها اطمینان حاصل شود.
مثال:
در پروتکل TCP، بسته‌های Keep Alive برای حفظ ارتباط بین دو نقطه پایانی استفاده می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که ارتباط فعال باقی می‌ماند.

Periodic Update:
بروزرسانی دوره‌ای فرایندی است که در آن اطلاعات شبکه به صورت دوره‌ای بین دستگاه‌های شبکه ارسال و به‌روزرسانی می‌شود. این اطلاعات شامل جداول مسیریابی، وضعیت لینک‌ها و دیگر داده‌های حیاتی شبکه است.
مثال:
در پروتکل‌های مسیریابی مانند RIP، بروزرسانی‌های دوره‌ای برای به‌روزرسانی جداول مسیریابی در فواصل زمانی مشخص ارسال می‌شوند.

Time of Periodic Update:
زمان بروزرسانی دوره‌ای مدت زمانی است که بین دو بروزرسانی دوره‌ای متوالی سپری می‌شود. این زمان برای هماهنگ‌سازی و به‌روزرسانی اطلاعات شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
در پروتکل RIP، زمان بروزرسانی دوره‌ای به طور معمول هر 30 ثانیه یک بار است تا جداول مسیریابی شبکه به‌روزرسانی شوند.

Hop:
پرش به هر عبور از یک دستگاه شبکه (مانند روتر یا سوئیچ) به دستگاه دیگر در مسیر انتقال داده‌ها گفته می‌شود. هر پرش نشان‌دهنده یک مرحله در مسیر بین مبدأ و مقصد است.
مثال:
وقتی داده‌ای از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگری در شبکه ارسال می‌شود و باید از دو روتر عبور کند، گفته می‌شود که دو پرش (Hop) دارد.

Hop Count:
شمارش پرش تعداد پرش‌هایی است که بسته داده باید برای رسیدن به مقصد خود از مبدأ طی کند. این مقدار برای ارزیابی طول مسیر و کارایی مسیریابی استفاده می‌شود.
مثال:
اگر یک بسته داده باید از طریق سه روتر عبور کند تا به مقصد برسد، شمارش پرش آن بسته سه است.

Switch Hop Count:
شمارش پرش سوئیچ تعداد پرش‌هایی است که بسته داده باید از طریق سوئیچ‌ها طی کند تا به مقصد برسد. این مقدار برای ارزیابی مسیرهای داخل شبکه محلی (LAN) استفاده می‌شود.
مثال:
در یک شبکه محلی که از چندین سوئیچ استفاده می‌کند، شمارش پرش سوئیچ نشان می‌دهد که بسته داده باید از چند سوئیچ عبور کند تا به مقصد برسد.

Route Hop Count:
شمارش پرش مسیر تعداد پرش‌هایی است که بسته داده باید از طریق مسیریاب‌ها طی کند تا به مقصد برسد. این مقدار برای ارزیابی طول مسیر و کارایی مسیریابی در شبکه‌های گسترده (WAN) استفاده می‌شود.
مثال:
در یک شبکه گسترده، شمارش پرش مسیر نشان می‌دهد که بسته داده باید از چند روتر عبور کند تا به مقصد برسد.

Distance Vector:
وکتور فاصله یک روش مسیریابی است که در آن هر روتر اطلاعات مسیریابی را از همسایگان خود جمع‌آوری می‌کند و سپس بهترین مسیر را بر اساس کمترین فاصله (تعداد پرش‌ها) به مقصد انتخاب می‌کند.
مثال:
پروتکل‌های مسیریابی مانند RIP از روش وکتور فاصله برای تعیین مسیرهای بهینه در شبکه استفاده می‌کنند.

Link State:
وضعیت لینک یک روش مسیریابی است که در آن هر روتر اطلاعات کاملی از وضعیت لینک‌های موجود در شبکه جمع‌آوری می‌کند و بر اساس این اطلاعات، بهترین مسیر را به مقصد انتخاب می‌کند.
مثال:
پروتکل‌های مسیریابی مانند OSPF از روش وضعیت لینک برای تعیین مسیرهای بهینه در شبکه استفاده می‌کنند.

Metric:
معیار یک مقدار عددی است که برای ارزیابی و مقایسه مسیرهای مختلف در شبکه استفاده می‌شود. معیار می‌تواند بر اساس عواملی مانند تعداد پرش‌ها، پهنای باند، تأخیر، قابلیت اطمینان و غیره تعیین شود.
مثال:
در پروتکل‌های مسیریابی مانند OSPF، معیارها برای انتخاب بهترین مسیر به مقصد استفاده می‌شوند.

Cost:
هزینه یک مقدار عددی است که نشان‌دهنده ارزش نسبی یک مسیر در شبکه است. هزینه معمولاً بر اساس پهنای باند، تأخیر، و سایر فاکتورهای عملکردی تعیین می‌شود. هر چه هزینه کمتر باشد، مسیر بهتر تلقی می‌شود.
مثال:
در پروتکل OSPF، هزینه هر لینک بر اساس پهنای باند آن تعیین می‌شود و روترها مسیری را انتخاب می‌کنند که کمترین هزینه را دارد.

Key Value:
مقدار کلید یک جفت داده است که شامل یک کلید و یک مقدار متناظر با آن است. در شبکه‌های کامپیوتری، جفت‌های کلید-مقدار برای ذخیره و بازیابی اطلاعات به صورت کارآمد استفاده می‌شوند.
مثال:
در جداول مسیریابی، یک کلید می‌تواند آدرس شبکه مقصد باشد و مقدار متناظر با آن می‌تواند مسیر بهینه برای رسیدن به آن مقصد باشد.

Route:
مسیر مسیر فیزیکی یا منطقی است که داده‌ها برای رسیدن به مقصد از آن عبور می‌کنند. مسیرها در جداول مسیریابی ذخیره می‌شوند و توسط روترها برای هدایت بسته‌های داده استفاده می‌شوند.
مثال:
در یک شبکه، مسیر ممکن است شامل چندین روتر و لینک‌های مختلف باشد که داده‌ها برای رسیدن به مقصد از آن‌ها عبور می‌کنند.

Static Route:
مسیر ایستا یک مسیر مسیریابی است که به صورت دستی توسط مدیر شبکه تنظیم و پیکربندی می‌شود. این مسیرها برخلاف مسیرهای دینامیک، به صورت خودکار به‌روزرسانی نمی‌شوند و نیازمند نگهداری دستی هستند.
مثال:
در یک شبکه کوچک، مدیر شبکه ممکن است مسیرهای ایستا را برای اتصال به شبکه‌های خاص پیکربندی کند تا از مسیریابی خودکار جلوگیری کند.
نمونه کد پیکربندی مسیر ایستا در روتر سیسکو:


Router(config)# ip route 192.168.2.0 255.255.255.0 192.168.1.1

IP:
پروتکل اینترنت (IP) یک پروتکل ارتباطی است که برای ارسال بسته‌های اطلاعاتی از طریق شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود. IP بخشی از مجموعه پروتکل‌های اینترنتی (TCP/IP) است.
مثال:
هنگام ارسال داده از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر، IP آدرس منبع و مقصد را در بسته‌های اطلاعاتی قرار می‌دهد.

RIP v1:
پروتکل اطلاعات مسیریابی نسخه 1 (RIP v1) یک پروتکل مسیریابی است که از الگوریتم وکتور فاصله استفاده می‌کند و مسیریابی را بر اساس تعداد پرش‌ها انجام می‌دهد. این نسخه فقط از مسیریابی کلاسیک (بدون زیرشبکه) پشتیبانی می‌کند.
مثال:
در شبکه‌های کوچک، RIP v1 برای مسیریابی استفاده می‌شود، اما به دلیل محدودیت‌هایش در شبکه‌های بزرگ کارایی ندارد.

RIP v2:
پروتکل اطلاعات مسیریابی نسخه 2 (RIP v2) نسخه بهبود یافته‌ای از RIP v1 است که از مسیریابی بدون کلاس (CIDR) و ارسال اطلاعات مسیریابی به صورت چندپخشی (multicast) پشتیبانی می‌کند.
مثال:
در شبکه‌هایی که نیاز به پشتیبانی از زیرشبکه‌های مختلف دارند، RIP v2 کارایی بهتری نسبت به RIP v1 دارد.

IGRP:
پروتکل مسیریابی دروازه داخلی (IGRP) یک پروتکل مسیریابی است که توسط سیسکو توسعه یافته و برای مسیریابی در شبکه‌های بزرگ داخلی طراحی شده است. IGRP از چندین معیار مانند پهنای باند و تأخیر برای انتخاب بهترین مسیر استفاده می‌کند.
مثال:
در شبکه‌های بزرگ سازمانی که از تجهیزات سیسکو استفاده می‌کنند، IGRP می‌تواند برای بهبود کارایی مسیریابی استفاده شود.

EIGRP:
پروتکل مسیریابی دروازه داخلی بهبود یافته (EIGRP) یک پروتکل مسیریابی پیشرفته است که توسط سیسکو توسعه یافته است و ویژگی‌های مسیریابی وکتور فاصله و وضعیت لینک را ترکیب می‌کند.
مثال:
EIGRP در شبکه‌های بزرگ و پیچیده که نیاز به مسیریابی پویا و کارآمد دارند، استفاده می‌شود.

OSPF:
پروتکل کوتاه‌ترین مسیر اول (OSPF) یک پروتکل مسیریابی است که از الگوریتم دایکسترا برای پیدا کردن بهترین مسیر برای ارسال بسته‌ها استفاده می‌کند. این پروتکل در شبکه‌های بزرگ و پیچیده بسیار کارآمد است.
مثال:
یک شبکه شرکتی بزرگ که از چندین روتر و زیرشبکه تشکیل شده است، می‌تواند از OSPF برای مدیریت مسیرهای بین روترها استفاده کند.

IGP:
پروتکل دروازه داخلی (IGP) به پروتکل‌هایی گفته می‌شود که برای مسیریابی داده‌ها در داخل یک سیستم خودمختار (AS) استفاده می‌شوند. IGP شامل پروتکل‌هایی مانند RIP، OSPF و EIGRP است.
مثال:
در یک شبکه بزرگ سازمانی، از IGP برای مسیریابی داده‌ها بین بخش‌های مختلف شبکه استفاده می‌شود.

EGP:
پروتکل دروازه خارجی (EGP) به پروتکل‌هایی گفته می‌شود که برای مسیریابی داده‌ها بین سیستم‌های خودمختار مختلف (AS) استفاده می‌شوند. BGP معروف‌ترین پروتکل EGP است.
مثال:
برای مسیریابی داده‌ها بین شبکه‌های مختلف در اینترنت، از پروتکل‌های EGP مانند BGP استفاده می‌شود.

BGP:
پروتکل دروازه مرزی (BGP) یک پروتکل مسیریابی است که برای تبادل مسیرها بین سیستم‌های خودمختار (AS) در اینترنت استفاده می‌شود. BGP برای مسیریابی بین شبکه‌های بزرگ و اینترنت ضروری است.
مثال:
یک ارائه‌دهنده خدمات اینترنت (ISP) از BGP برای تبادل مسیرهای اینترنتی با دیگر ISP‌ها و شبکه‌های بزرگ استفاده می‌کند.

ISIS:
پروتکل سیستم واسط به سیستم واسط (ISIS) یک پروتکل مسیریابی وضعیت لینک است که برای مسیریابی در شبکه‌های بزرگ و پیچیده استفاده می‌شود. این پروتکل شباهت‌های زیادی با OSPF دارد.
مثال:
در شبکه‌های بزرگ سازمانی که نیاز به مسیریابی پویا و کارآمد دارند، از پروتکل ISIS استفاده می‌شود.

Subnetting:
تقسیم‌بندی زیرشبکه (Subnetting) فرآیندی است که به تقسیم یک شبکه بزرگ به چندین شبکه کوچکتر به نام زیرشبکه‌ها می‌پردازد. این کار به منظور بهینه‌سازی تخصیص آدرس‌های IP و کاهش ترافیک شبکه انجام می‌شود.
مثال:
یک شرکت با شبکه‌ای که شامل 256 آدرس IP است، می‌تواند این شبکه را به چند زیرشبکه کوچک‌تر تقسیم کند تا هر بخش سازمان آدرس‌های IP خود را داشته باشد.

Subnet mask IP:
ماسک زیرشبکه یک عدد 32 بیتی است که برای تشخیص بخش شبکه و بخش میزبان در یک آدرس IP استفاده می‌شود. این ماسک کمک می‌کند تا کامپیوترها تشخیص دهند که آیا آدرس IP مورد نظر در همان زیرشبکه است یا نیاز به مسیریابی به زیرشبکه دیگری دارد.
مثال:
برای آدرس IP 192.168.1.1 با ماسک زیرشبکه 255.255.255.0، بخش شبکه 192.168.1.0 و بخش میزبان 1 خواهد بود.

CIDR IP Prefix:
مسیریابی بین دامنه‌ای بدون کلاس (CIDR) یک روش برای تخصیص آدرس‌های IP و مسیریابی آن‌ها است که از پیشوندهای متغیر برای تعیین اندازه زیرشبکه‌ها استفاده می‌کند. این روش جایگزین سیستم قدیمی کلاس‌بندی آدرس‌های IP شده است.
مثال:
آدرس IP 192.168.1.0/24 نشان‌دهنده یک زیرشبکه با 256 آدرس IP است، که 24 بیت آن برای بخش شبکه و 8 بیت آن برای بخش میزبان است.

Gateway:
دروازه یک دستگاه شبکه‌ای است که به عنوان نقطه اتصال بین دو شبکه مختلف عمل می‌کند. این دستگاه معمولاً ترافیک را از یک شبکه محلی به شبکه‌های خارجی مانند اینترنت هدایت می‌کند.
مثال:
در یک شبکه خانگی، روتر به عنوان دروازه عمل کرده و ترافیک بین شبکه محلی و اینترنت را مدیریت می‌کند.

Default Gateway:
دروازه پیش‌فرض یک دستگاه شبکه‌ای است که به عنوان نقطه اتصال بین شبکه محلی و شبکه‌های خارجی مانند اینترنت عمل می‌کند. این دستگاه معمولاً ترافیک خروجی از شبکه محلی را به مقصد‌های خارجی هدایت می‌کند.
مثال:
در یک شبکه خانگی، روتر به عنوان دروازه پیش‌فرض عمل کرده و ترافیک بین شبکه محلی و اینترنت را مدیریت می‌کند.

Default Route:
مسیر پیش‌فرض مسیری در جدول مسیریابی است که در صورت عدم وجود مسیر مشخص برای مقصد خاصی، از آن استفاده می‌شود. این مسیر معمولاً به یک دروازه هدایت می‌شود.
مثال:
در یک شبکه کامپیوتری، اگر مسیری برای مقصد خاصی مشخص نشده باشد، داده‌ها به مسیر پیش‌فرض هدایت شده و از طریق دروازه به شبکه خارجی منتقل می‌شوند.

Proxy:
پراکسی یک سرور واسط است که درخواست‌های کاربران را دریافت کرده و آن‌ها را به سرور مقصد ارسال می‌کند. این سرور می‌تواند برای بهبود امنیت، کارایی و مدیریت ترافیک شبکه مورد استفاده قرار گیرد.
مثال:
در یک سازمان، سرور پراکسی می‌تواند برای مدیریت دسترسی به اینترنت و افزایش امنیت شبکه استفاده شود.

MAC:
کنترل دسترسی به رسانه (MAC) آدرسی منحصر به فرد است که به هر کارت شبکه (NIC) اختصاص داده می‌شود. این آدرس 48 بیتی به شناسایی دستگاه‌ها در شبکه محلی (LAN) کمک می‌کند.
مثال:
هر کامپیوتر یا دستگاه شبکه‌ای که به یک شبکه متصل است، دارای یک آدرس MAC مانند 00:1A:2B:3C:4D:5E است که برای شناسایی منحصر به فرد آن دستگاه استفاده می‌شود.

VLAN:
شبکه محلی مجازی (VLAN) یک تکنیک است که به تقسیم یک شبکه فیزیکی به چندین شبکه منطقی کمک می‌کند. VLAN‌ها برای جداسازی ترافیک شبکه و افزایش امنیت و کارایی استفاده می‌شوند.
مثال:
یک سازمان بزرگ می‌تواند از VLAN برای جداسازی ترافیک شبکه بخش‌های مختلف مانند بخش مالی، منابع انسانی و فناوری اطلاعات استفاده کند.


Switch(config)# vlan 10
Switch(config-vlan)# name Finance
Switch(config)# interface fastethernet 0/1
Switch(config-if)# switchport mode access
Switch(config-if)# switchport access vlan 10

PVLAN:
PVLAN یا VLAN خصوصی، نوعی VLAN (Virtual Local Area Network) است که برای بهبود امنیت و تقسیم‌بندی شبکه در محیط‌های پیچیده‌تر استفاده می‌شود. PVLAN به شما امکان می‌دهد که یک VLAN را به چند زیرگروه تقسیم کنید، جایی که دستگاه‌ها در یک زیرگروه نمی‌توانند مستقیماً با دستگاه‌های دیگر زیرگروه‌ها ارتباط برقرار کنند.
PVLAN به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود:
Isolated VLAN: دستگاه‌ها در این نوع VLAN نمی‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، اما می‌توانند با دروازه پیش‌فرض (روتر) ارتباط داشته باشند.
Community VLAN: دستگاه‌ها در این نوع VLAN می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، اما نمی‌توانند با دستگاه‌های درون VLAN‌های دیگر ارتباط برقرار کنند. با این حال، آنها می‌توانند با دروازه پیش‌فرض ارتباط برقرار کنند.
مثال:
در یک دیتاسنتر، PVLAN می‌تواند برای تقسیم بندی سرورها به گروه‌های مجزا استفاده شود تا از دسترسی غیرمجاز بین سرورها جلوگیری شود. این کار به بهبود امنیت و مدیریت شبکه کمک می‌کند.

Trunking:
ترانکینگ تکنیکی است که برای ارسال ترافیک چندین VLAN از طریق یک لینک واحد استفاده می‌شود. این تکنیک به کاهش تعداد کابل‌ها و پورت‌های مورد نیاز برای ارتباط بین سوئیچ‌ها کمک می‌کند.
مثال:
در یک شبکه با چندین VLAN، یک لینک ترانک بین دو سوئیچ می‌تواند ترافیک تمامی VLAN‌ها را از طریق یک کابل واحد منتقل کند.


Switch(config)# interface fastethernet 0/1
Switch(config-if)# switchport mode trunk
Switch(config-if)# switchport trunk allowed vlan 10,20,30

Tunneling:
تونلینگ فرآیندی است که به ارسال داده‌ها از طریق یک شبکه عمومی به صورت امن و خصوصی کمک می‌کند. این تکنیک معمولاً در VPNها (شبکه‌های خصوصی مجازی) استفاده می‌شود.
مثال:
یک کارمند از راه دور می‌تواند با استفاده از یک تونل VPN به شبکه داخلی شرکت متصل شده و به منابع داخلی دسترسی پیدا کند.

VTP:
پروتکل ترانکینگ VLAN (VTP) پروتکلی است که به مدیریت و پیکربندی VLAN‌ها در سراسر شبکه کمک می‌کند. VTP به سوئیچ‌ها اجازه می‌دهد تا اطلاعات VLAN را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و تنظیمات را به طور خودکار به‌روز کنند.
مثال:
با استفاده از VTP، یک ادمین شبکه می‌تواند تغییرات VLAN را فقط در یک سوئیچ اعمال کرده و این تغییرات به‌صورت خودکار در سایر سوئیچ‌های شبکه منتشر شود.


Switch(config)# vtp domain mydomain
Switch(config)# vtp mode server
Switch(config)# vtp password mypassword

ICMP:
پروتکل پیام کنترل اینترنت (ICMP) یک پروتکل شبکه‌ای است که برای ارسال پیام‌های خطا و اطلاعات عملیاتی درباره انتقال داده‌ها در شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود. ICMP به شناسایی مشکلات و اشکالات شبکه کمک می‌کند.
مثال:
زمانی که یک بسته داده به مقصد نرسد، ICMP می‌تواند پیام خطا به فرستنده ارسال کند تا از این مشکل آگاه شود.

Echo:
اکو یک پیام ICMP است که برای بررسی وضعیت ارتباطی بین دو دستگاه در شبکه استفاده می‌شود. این پیام‌ها معمولاً در قالب درخواست و پاسخ ارسال می‌شوند.

Echo-send:
ارسال اکو به ارسال یک پیام اکو به دستگاه مقصد در شبکه برای بررسی وضعیت ارتباطی اشاره دارد.
مثال:
یک دستگاه می‌تواند یک پیام اکو به دستگاه دیگری ارسال کند تا بررسی کند آیا دستگاه مقصد آنلاین و قابل دسترسی است یا خیر.

Echo-request:
درخواست اکو یک پیام ICMP است که برای درخواست پاسخ از دستگاه مقصد در شبکه ارسال می‌شود. این پیام برای بررسی وضعیت ارتباطی استفاده می‌شود.

Echo-reply:
پاسخ اکو یک پیام ICMP است که به پاسخ یک درخواست اکو ارسال می‌شود. این پیام نشان‌دهنده این است که دستگاه مقصد آنلاین و قابل دسترسی است.

Ping:
پینگ یک ابزار شبکه‌ای است که از پیام‌های ICMP برای بررسی وضعیت ارتباطی بین دو دستگاه در شبکه استفاده می‌کند. پینگ درخواست و پاسخ اکو را ارسال می‌کند و زمان لازم برای رسیدن پیام به مقصد و بازگشت آن را اندازه‌گیری می‌کند.
مثال:
یک ادمین شبکه می‌تواند از دستور پینگ برای بررسی اتصال یک سرور به شبکه استفاده کند.


ping 192.168.1.1

Timeout:
زمان خروج به حالتی اشاره دارد که درخواست ارسالی به دستگاه مقصد در مدت زمان مشخصی پاسخ نمی‌دهد. این وضعیت معمولاً نشان‌دهنده مشکلات شبکه یا عدم دسترسی به دستگاه مقصد است.

Unreachable:
غیرقابل دسترس پیامی است که به اطلاع می‌رساند که دستگاه یا شبکه مقصد قابل دسترسی نیست. این پیام معمولاً از طریق ICMP ارسال می‌شود.
مثال:
در صورت عدم توانایی دسترسی به یک سرور، پیامی مبنی بر "Destination Host Unreachable" از طریق ICMP ارسال می‌شود.

Trace:
رهگیری فرآیندی است که مسیر بسته‌های داده از مبدا تا مقصد را در شبکه مشخص می‌کند. این فرآیند به شناسایی مشکلات و گلوگاه‌های شبکه کمک می‌کند.

Track:
ردیابی به فرآیند نظارت و پیگیری وضعیت ارتباطات و مسیرهای شبکه برای شناسایی مشکلات و بهبود عملکرد شبکه اشاره دارد.

Physical Port:
پورت فیزیکی یک رابط فیزیکی در دستگاه‌های شبکه مانند سوئیچ، روتر و کامپیوتر است که کابل‌های شبکه به آن متصل می‌شوند. این پورت‌ها برای انتقال داده‌ها بین دستگاه‌ها استفاده می‌شوند.
مثال:
یک سوئیچ شبکه می‌تواند چندین پورت فیزیکی داشته باشد که به هر یک از آن‌ها کابل‌های شبکه متصل شده و به دستگاه‌های مختلف شبکه ارتباط برقرار می‌کند.

Module:
ماژول یک قطعه سخت‌افزاری قابل تعویض در دستگاه‌های شبکه است که قابلیت‌ها و عملکردهای خاصی را به دستگاه اضافه می‌کند. این ماژول‌ها می‌توانند شامل پورت‌های اضافی، رابط‌های شبکه و یا قابلیت‌های خاصی باشند.
مثال:
یک سوئیچ شبکه با قابلیت ماژولار می‌تواند ماژول‌های فیبر نوری یا پورت‌های اترنت گیگابیتی اضافی را نصب کند تا عملکرد و قابلیت‌های خود را افزایش دهد.

Number Of IP Port:
تعداد پورت‌های IP به تعداد پورت‌های فیزیکی یا مجازی در دستگاه‌های شبکه اشاره دارد که برای ارسال و دریافت داده‌ها با استفاده از پروتکل اینترنت (IP) استفاده می‌شوند.

Packet loss:
از دست دادن بسته به حالتی اشاره دارد که بسته‌های داده در مسیر انتقال از مبدا به مقصد به دلایلی از دست می‌روند و به مقصد نمی‌رسند. این وضعیت می‌تواند به دلیل مشکلات شبکه، تراکم ترافیک یا خطاهای سخت‌افزاری رخ دهد.
مثال:
در صورت بروز از دست دادن بسته در شبکه، کیفیت ارتباط کاهش یافته و ممکن است بسته‌های داده مهم به مقصد نرسند.

Packet lost:
بسته گم‌شده به بسته‌ای اشاره دارد که در مسیر انتقال از مبدا به مقصد به دلیل مشکلات شبکه یا خطاهای سخت‌افزاری گم می‌شود و به مقصد نمی‌رسد.

Drop:
افت به حالتی اشاره دارد که بسته‌های داده به دلیل تراکم ترافیک یا خطاهای شبکه در مسیر انتقال از مبدا به مقصد از دست می‌روند و به مقصد نمی‌رسند. این وضعیت معمولاً به دلیل محدودیت‌های ظرفیت شبکه یا مشکلات سخت‌افزاری رخ می‌دهد.

Discard:
دور انداختن به عملی اشاره دارد که در آن بسته‌های داده به دلیل خطاهای شبکه، تراکم ترافیک یا سیاست‌های مدیریتی شبکه به صورت عمدی یا غیرعمدی دور انداخته می‌شوند و به مقصد نمی‌رسند.

QoS:
کیفیت خدمات (QoS) یک مجموعه از فناوری‌ها و روش‌های شبکه است که برای تضمین کیفیت و عملکرد بهینه در انتقال داده‌ها بر روی شبکه استفاده می‌شود. QoS به شبکه‌ها این امکان را می‌دهد تا بسته‌های داده با اولویت‌های مختلفی (مانند صدا، ویدیو یا داده) را به درستی ارسال و پردازش کنند.
مثال:
سرویس‌های VoIP معمولاً نیازمند QoS مناسبی هستند تا به انتقال صدا بدون تاخیر و اختلال اطمینان حاصل شود.

ToS:
نوع خدمات (ToS) یک بخش از سرآیند IP است که در ابتدای هدر هر بسته‌داده قرار دارد و برای تعیین اولویت بسته‌ها در شبکه استفاده می‌شود. ToS به این امکان می‌دهد تا بسته‌های داده با اولویت‌های مختلفی (مانند صدا، ویدیو یا داده) را به درستی پردازش کرده و ارسال نماید.
مثال:
یک بسته‌داده با ToS مناسب می‌تواند اطمینان حاصل کند که اطلاعات حساس مانند ویدیو و صدا با کیفیت بالا ارسال شوند.

Streaming:
جریان یا پخش زنده به انتقال داده‌های چندرسانه‌ای (مانند صدا و ویدیو) به صورت پیوسته از منبع به مقصد اشاره دارد. در این فرآیند، داده‌ها به صورت مستمر و بدون نیاز به دانلود کامل ارسال و پخش می‌شوند.
مثال:
پخش ویدیوهای آنلاین از جمله مثال‌های استفاده از فناوری جریان است که به کاربران این امکان را می‌دهد تا بدون نیاز به دانلود کامل فیلم، آن را تماشا کنند.

Signaling:
سیگنال‌دهی به فرایند ارسال و دریافت سیگنال‌های الکتریکی، نوری یا صوتی برای ارتباطات مختلف اشاره دارد. این فرایند معمولاً برای تبادل اطلاعات مربوط به کنترل و مدیریت شبکه‌ها یا ارتباطات دیجیتال استفاده می‌شود.
مثال:
سیگنال‌دهی در VoIP برای برقراری تماسات صوتی بین دو کاربر از اهمیت بالایی برخوردار است.

Binary:
دودویی سیستمی عددی است که برای نمایش اطلاعات در کامپیوترها استفاده می‌شود و شامل دو ارقام صفر و یک است. دودویی به صورت کد ماشینی و داده‌های دیجیتال در کامپیوترها بکار می‌رود.
مثال:
0000 0101 به صورت دودویی نمایش داده می‌شود و معادل عدد 5 در سیستم دهدهی است.

Decimal:
دهدهی سیستمی عددی است که برای نمایش اعداد در زندگی روزمره و استفاده از کامپیوترها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سیستم شامل ارقام از 0 تا 9 است.
مثال:
135 در سیستم دهدهی معادل با عدد یکصد و سی و پنج است.

Hexadecimal:
شانزدهدهی سیستمی عددی است که برای نمایش اعداد و حروف در کامپیوترها و برنامه‌های کامپیوتری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سیستم شامل ارقام از 0 تا 9 و حروف A تا F است.
مثال:
FF در سیستم شانزدهدهی معادل با عدد 255 در سیستم دهدهی است.

Analog:
آنالوگ به انواع سیگنال‌ها یا داده‌های مستمر اشاره دارد که به صورت موجود در زمان است و مقادیر متغیری از یک محدوده را انتقال می‌دهد. این نوع داده‌برداری در مقابل دیجیتال قرار دارد که به صورت دودویی و با مقادیر مشخص می‌تواند انتقال پیدا کند.
مثال:
سیگنال‌های صوتی و تصویری مانند امواج رادیویی و موجود در موسیقی، صوتی‌ها و سیگنال‌های گفتاری از انواع داده‌های آنالوگ هستند.

Fault Tolerance:
مقاومت در برابر خطا به قابلیت یک سیستم یا شبکه اشاره دارد که ادامه عملکرد خود را در صورت وقوع خطا یا نقص به طور خودکار و بدون قطعی ادامه می‌دهد. این امکان باعث می‌شود که سیستم یا شبکه بتواند به طور مستمر و با عملکرد نرمال خود فعال باقی بماند.
مثال:
سرورهایی که دارای مقاومت در برابر خطا هستند، می‌توانند در صورت خرابی قسمتی از سخت‌افزار، به صورت خودکار به قطعی از کار پرداخته و ادامه خدمات را بدون اختلال ارائه دهند.

Redundancy:
تکرار به اضافه‌کردن اجزای اضافی یا مجدد به سیستم یا شبکه به منظور افزایش قابلیت اطمینان و مقاومت در برابر خطا اشاره دارد. این اجزا اضافی به صورت مجزا یا آماده‌به‌کار فعال هستند و در صورت نیاز به عمل می‌آیند.
مثال:
توانایی سیستم‌های RAID در تکرار داده‌ها بر روی چندین دیسک سخت به عنوان یک مثال از استفاده از تکنولوژی تکرار است.

Variance:
تغییرات به نوسانات و تفاوت‌هایی اطلاق می‌شود که در داده‌ها، عملکرد یا ویژگی‌های مختلف شبکه یا سیستم مشاهده می‌شود.
مثال:
تغییرات نوسانات پهنای باند در طول روز ممکن است بر اساس نیاز کاربران تغییر کند.

Load Balancing:
توازن بار به توزیع مساوی بار کاری و ترافیک بین دستگاه‌ها، سرورها یا پردازنده‌ها در یک شبکه یا سیستم اشاره دارد. این کار تضمین می‌کند که هیچ کامپوننتی از ظرفیت خود بیش از حد نباشد و کارایی کلی بهینه باقی بماند.
مثال:
بارسنجی متوازن در سیستم‌های وب می‌تواند تضمین کند که هر سرور فقط به حداقل مورد نیاز خود بار مساوی را بپذیرد.

Data at Rest:
داده در حالت استراحت به داده‌هایی اشاره دارد که ذخیره شده و در حالت ثابت در یک ذخیره‌سازی دیسکی، حافظه یا دیگر رسانه‌های ذخیره‌سازی قرار دارند و در حال حرکت نیستند.
مثال:
اطلاعات ذخیره شده در یک پایگاه داده، در حالت استراحت هستند و منتظر درخواست برای دسترسی و استفاده می‌باشند.

Data at Motion:
داده در حالت جابجایی به داده‌هایی اشاره دارد که در حال جابجایی و انتقال در شبکه یا سیستم هستند و در حالت مسیردهی و انتقال قرار دارند.
مثال:
بسته‌های داده که از یک دستگاه به دیگری در شبکه ارسال می‌شوند، به عنوان داده در حالت جابجایی شناخته می‌شوند.

CDN:
شبکه توزیع محتوا (CDN) یک زیرساخت توزیع محتوا است که به بهبود عملکرد و دسترسی به وبسایت‌ها کمک می‌کند. CDN‌ها محتوا را به صورت موثرتری به کاربران در سراسر جهان ارائه می‌دهند.
مثال:
یک شبکه CDN می‌تواند محتوای وبسایت‌ها را بر روی سرورهای مجاور به کاربران ارائه دهد، که منجر به بهبود سرعت بارگذاری وبسایت می‌شود.

STP:
پروتکل درخت گسترده (STP) پروتکلی است که برای جلوگیری از حلقه‌های بسته در شبکه‌های LAN استفاده می‌شود. STP اجازه می‌دهد تا مسیر‌های مناسب برای انتقال داده در یک شبکه LAN انتخاب شوند.
مثال:
با استفاده از STP، سوئیچ‌ها می‌توانند به صورت خودکار بهترین مسیر برای انتقال داده را انتخاب کنند و از حلقه‌های بسته در شبکه جلوگیری کنند.

STP Pruning:
حذف پروتکل درخت گسترده (STP Pruning) یک قابلیت در STP است که به جلوگیری از ارسال ترافیک بی‌مورد به سوئیچ‌هایی که آن VLAN را نیاز ندارند، کمک می‌کند.
مثال:
STP Pruning به سوئیچ‌ها اجازه می‌دهد تا تنها ترافیک‌های مورد نیاز برای VLAN‌های خود را ارسال کنند و از مصرف نامناسب پهنای باند جلوگیری کنند.

Rapid STP:
پروتکل درخت گسترده سریع (Rapid STP) نسخه بهبود‌یافته‌ای از STP است که به سرعت بالاتری در حذف حلقه‌های بسته در شبکه‌های LAN کمک می‌کند.
مثال:
استفاده از Rapid STP منجر به زمان پاسخ کمتر در صورت اتلاف اتصال به شبکه و افزایش کارایی در انتقال داده‌ها می‌شود.

Hub:
هاب دستگاهی فیزیکی است که برای اتصال دستگاه‌ها به یک شبکه LAN استفاده می‌شود. هاب داده‌ها را از یک دستگاه به دیگری منتقل می‌کند، بدون توجه به مقصد آن.
مثال:
یک هاب می‌تواند چند دستگاه را با یکدیگر به صورت فیزیکی متصل کند، اما برای مدیریت ترافیک یا امنیت بیشتر مناسب نیست.

Bridge:
پل دستگاهی است که برای اتصال دو شبکه LAN با فرکانس‌های مختلف یا فرمت‌های مختلف استفاده می‌شود. پل به ارسال داده‌ها بین دو شبکه با استفاده از آدرس MAC هدف کمک می‌کند.
مثال:
یک پل می‌تواند دو شبکه با فرمت‌های مختلف مانند Ethernet و Wi-Fi را به یکدیگر وصل کند و داده‌ها را ارسال کند.

Repeater:
تکرار کننده دستگاهی است که برای افزایش دامنه شبکه و افزایش قدرت سیگنال در شبکه‌های LAN و WLAN استفاده می‌شود. تکرار کننده داده‌ها را از طریق شبکه به صورت تکراری ارسال می‌کند.
مثال:
یک تکرار کننده می‌تواند سیگنال‌های ضعیف را در یک شبکه LAN تقویت کند و دامنه پوشش شبکه را افزایش دهد.

Router:
رابطه دستگاهی است که ارتباط بین شبکه‌های مختلف را فراهم می‌کند. رابطه داده‌ها را بین شبکه‌ها با استفاده از آدرس‌های IP مسیردهی می‌کند.
مثال:
یک رابطه می‌تواند اتصال اینترنت از یک شبکه محلی به یک شبکه گسترده‌تر را فراهم کند.

Switch:
سوئیچ دستگاهی فیزیکی است که برای اتصال دستگاه‌ها در یک شبکه LAN به کار می‌رود. سوئیچ به انتخاب مسیر مناسب برای انتقال داده‌ها بین دستگاه‌ها کمک می‌کند.
مثال:
یک سوئیچ می‌تواند داده‌ها را بین کامپیوترها و دستگاه‌های شبکه محلی منتقل کند.

Bridge Table:
جدول پل جدولی است که در دستگاه‌های پل مانند سوئیچ‌ها برای ذخیره آدرس‌های MAC دستگاه‌های متصل به آن استفاده می‌شود.
مثال:
جدول پل به سوئیچ اجازه می‌دهد تا بداند کدام دستگاه به کدام پورت متصل شده است.

Switch Table:
جدول سوئیچ جدولی است که در سوئیچ‌ها برای نگهداری اطلاعات مربوط به پورت‌ها، آدرس‌های MAC و VLAN‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
جدول سوئیچ به سوئیچ اطلاعات لازم برای هدایت ترافیک داده‌ها را فراهم می‌کند.

Route Table:
جدول مسیر جدولی است که در رابطه‌ها برای نگهداری مسیرهای موجود به شبکه‌های مختلف استفاده می‌شود.
مثال:
جدول مسیر به رابطه اجازه می‌دهد تا بداند کدام مسیر باید برای ارسال داده‌ها به یک شبکه خارجی استفاده شود.

CAM Table:
جدول CAM جدولی است که در سوئیچ‌ها برای ذخیره آدرس‌های MAC دستگاه‌های متصل به پورت‌هایشان استفاده می‌شود.
مثال:
جدول CAM به سوئیچ اجازه می‌دهد تا بداند کدام آدرس MAC به کدام پورت متصل شده است.

NVRAM:
حافظه دسترسی تصادفی نامتناوب (NVRAM) نوعی حافظه است که داده‌ها را بدون نیاز به برق حفظ می‌کند، معمولاً برای ذخیره تنظیمات دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
NVRAM به دستگاه‌های شبکه اجازه می‌دهد تا تنظیمات را حفظ کنند و بعد از راه‌اندازی مجدد دوباره به کار بگیرند.

NVRAM Table:
جدول NVRAM جدولی است که در دستگاه‌های شبکه برای ذخیره تنظیمات و پیکربندی‌های نگهداری شده در NVRAM استفاده می‌شود.
مثال:
جدول NVRAM به دستگاه‌های شبکه اطلاعات لازم برای بازیابی تنظیمات پس از راه‌اندازی را فراهم می‌کند.

POST:
آزمایش خودکار در روشن شدن (POST) یک روند تستی است که در هنگام روشن شدن دستگاه‌های سخت‌افزاری برای بررسی سلامت و استعداد آن‌ها انجام می‌شود.
مثال:
POST به دستگاه‌های سخت‌افزاری اجازه می‌دهد تا خودکار عملکرد خود را تست کنند و مشکلات احتمالی را تشخیص دهند.

RAM:
حافظه دسترسی تصادفی (RAM) نوعی حافظه است که به دستگاه اجازه می‌دهد داده‌ها را به صورت تصادفی خوانده و نوشته کند، و از بین می‌رود هنگامی که دستگاه را خاموش می‌کنید.
مثال:
حافظه RAM به کامپیوتر اجازه می‌دهد تا داده‌ها و برنامه‌ها را به صورت فوق‌العاده سریع ویرایش و دسترسی دهد.

CPU:
واحد پردازش مرکزی (CPU) قسمتی از کامپیوتر است که عملیات پردازشی و محاسباتی را انجام می‌دهد، اعم از اجرای برنامه‌ها و کنترل دستگاه‌های ورودی و خروجی.
مثال:
CPU به کامپیوتر اجازه می‌دهد تا عملیات پیچیده را با سرعت بالا انجام دهد.

ROM:
حافظه فقط خواندنی (ROM) نوعی حافظه است که اطلاعات در آن تنها خوانده شده و قابل تغییر نیست، معمولاً برای ذخیره سازی دائمی اطلاعات استفاده می‌شود.
مثال:
حافظه ROM برای ذخیره کردن BIOS یا برنامه‌هایی که قبل از بارگذاری سیستم عامل اجرا می‌شوند استفاده می‌شود.

Running Configuration:
پیکربندی در حال اجرا پیکربندی فعلی دستگاه شبکه است که در حافظه RAM ذخیره می‌شود و در آن لحظه اجرا می‌شود.
مثال:
پیکربندی در حال اجرا شامل تنظیمات فعلی ایجاد شبکه، اتصالات و پارامترهای پروتکل است.

Mini ROM:
حافظه فقط خواندنی کوچک (Mini ROM) نسخه کوچکتری از حافظه ROM است که به صورت توکار و قابل تغییر برنامه‌های میزبان را ذخیره می‌کند.
مثال:
Mini ROM برای ذخیره کردن برنامه‌های کوچک مانند بوت لودرها استفاده می‌شود.

Flash Memory:
حافظه فلش نوعی حافظه غیر متحرک است که اطلاعات در آن به صورت الکترونیکی ذخیره می‌شود و می‌توان آن را به روز رسانی کرد.
مثال:
حافظه فلش برای ذخیره سازی نرم افزارهای سیستم، تصاویر و داده‌های کاربردی استفاده می‌شود.

EEPROM:
حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی و پاک شدن الکتریکی (EEPROM) نوعی حافظه است که امکان پاک کردن و نوشتن مجدد داده‌ها را فراهم می‌کند.
مثال:
EEPROM برای ذخیره سازی داده‌های که باید به صورت مداوم تغییر کنند مانند تنظیمات دستگاه‌ها استفاده می‌شود.

Configuration Register:
ثبت کانفیگ رجیستری در دستگاه‌های شبکه است که تنظیمات مختلفی از جمله حالت بوت، تنظیمات پورت سریال و پارامترهای امنیتی را ذخیره می‌کند.
مثال:
ثبت کانفیگ برای تعیین حالت بوت دستگاه، رفتار پیش‌فرض و سایر تنظیمات استفاده می‌شود.

Port Route:
مسیر پورت یک مسیر یا مسیریابی است که برای پورت خاصی در دستگاه شبکه تعریف شده است، که از آن برای رسیدن به مقصد استفاده می‌شود.
مثال:
مسیر پورت معمولاً به عنوان مسیر خاص برای اتصال به یک دستگاه دیگر در شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Port Switch:
سوئیچ پورت دستگاهی است که برای اتصال و مدیریت پورت‌های شبکه به کار می‌رود و به سایر دستگاه‌ها اجازه می‌دهد تا به آنها وصل شوند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
مثال:
سوئیچ پورت به شبکه اجازه می‌دهد تا از اتصالات متعدد و ارسال و دریافت داده‌ها استفاده کند.

Backup:
پشتیبان نسخه ای از داده یا سیستم است که برای استفاده در صورت نیاز ذخیره شده است، معمولاً برای جلوگیری از از دست دادن داده‌های مهم به کار می‌رود.
مثال:
پشتیبان‌گیری از داده‌ها برای حفظ اطلاعات برنامه و مهم به کار می‌رود.

Designated Backup:
پشتیبان معین پشتیبانی است که به عنوان پشتیبان اصلی یا اولیه برای یک عنصر خاص در نظر گرفته می‌شود.
مثال:
پشتیبان معین معمولاً به عنوان پشتیبان اصلی برای یک سرور یا سیستم کلیدی در شبکه تعیین می‌شود.

Priority:
اولویت تعیین کننده اهمیت یک عنصر یا فرآیند نسبت به دیگران است.
مثال:
اولویت معمولاً برای تعیین ترتیب پردازش یا انجام وظایف در شبکه استفاده می‌شود.

Neighbor:
همسایه در شبکه، دستگاهی است که به صورت مستقیم با دستگاه دیگری در شبکه متصل است و ارتباط مستقیم دارد.
مثال:
همسایه‌ها می‌توانند سوئیچ‌ها، روترها یا دیگر دستگاه‌های شبکه باشند که به یکدیگر وصل شده‌اند.

Neighborhood:
محله محدوده‌ای است که شامل دستگاه‌های مختلف در یک شبکه است و با یکدیگر ارتباط دارند.
مثال:
محله می‌تواند شامل دستگاه‌های مختلفی مانند کامپیوترها، سرورها و دستگاه‌های شبکه باشد که در یک ناحیه فیزیکی یا منطقی قرار دارند.

Leased Line:
خط اجاره ای یک خط ارتباطی است که بین دو نقطه دائمی برقرار می‌ماند و معمولاً برای اتصال دائمی بین دو مکان فیزیکی یا شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
خط اجاره‌ای معمولاً برای اتصال دائمی بین دو دفتر یا موقعیت فیزیکی مختلف استفاده می‌شود.

ISP:
ارائه دهنده خدمات اینترنت (ISP) یک شرکت یا سازمان است که خدمات اتصال به اینترنت را به مشترکین خود ارائه می‌دهد.
مثال:
ISP ها شامل شرکت‌هایی مانند اپراتورهای موبایل، ارائه دهندگان مودم، DSL، کابل اپتیکال و سرویس‌های اینترنت ماهواره‌ای می‌شوند.

Public IP:
آدرس IP عمومی یک شناسه یکتا است که به دستگاه‌های متصل به اینترنت اختصاص داده می‌شود و قابل دسترسی از سراسر اینترنت است.
مثال:
آدرس IP عمومی برای دستگاه‌هایی مانند سرورهای وب یا دستگاه‌هایی که نیاز به دسترسی از سراسر اینترنت دارند، استفاده می‌شود.

Private IP:
آدرس IP خصوصی یک شناسه یکتا است که به دستگاه‌هایی در شبکه‌های داخلی اختصاص می‌یابد و در اینترنت عمومی قابل دسترسی نیست.
مثال:
آدرس IP خصوصی برای دستگاه‌هایی مانند کامپیوترها و دستگاه‌های متصل به شبکه داخلی استفاده می‌شود.

Wildcard Mask:
ماسک وایلدکارد یک الگوی مشخص است که در فیلترهای آدرس IP استفاده می‌شود و مشخص می‌کند که کدام بیت‌ها در آدرس IP باید مطابقت داشته باشند یا نداشته باشند.
مثال:
ماسک وایلدکارد برای تعیین دامنه‌های مجاز در فیلترهای آدرس IP مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Transparency:
شفافیت ویژگی یا وضعیتی است که نشان دهنده قابلیت دیدن یا درک مستقیم و بدون واسطه از یک موضوع است.
مثال:
در شبکه، شفافیت به معنی قابلیت انتقال داده‌ها یا اطلاعات بدون تغییر یا محو شدن آنها است.

Transparency Switch:
سوئیچ شفافیت دستگاهی است که قابلیت انتقال داده‌ها یا اطلاعات بدون تغییر یا محو شدن آنها را فراهم می‌کند.
مثال:
سوئیچ شفافیت معمولاً در شبکه‌هایی استفاده می‌شود که نیاز به انتقال داده‌ها بدون تغییر آنها دارند، مانند شبکه‌های VoIP.

Packet Switch:
سوئیچ بسته دستگاهی است که بسته‌های داده را بین دستگاه‌های شبکه ارسال و دریافت می‌کند و آنها را بر اساس آدرس مقصد به جایی که باید بفرستد، هدایت می‌کند.
مثال:
سوئیچ بسته در شبکه‌های Ethernet و اینترنت برای هدایت بسته‌های داده بین دستگاه‌های مختلف استفاده می‌شود.

Cell Switch:
سوئیچ سلولی دستگاهی است که بسته‌های داده را به صورت سلول‌های ثابت و با اندازه‌های مشخص (معمولاً ثابت) ارسال و دریافت می‌کند.
مثال:
سوئیچ سلولی معمولاً در شبکه‌هایی استفاده می‌شود که نیاز به ارسال داده‌ها به صورت پیوسته و با سرعت بالا دارند، مانند شبکه‌های ATM.

Circuit Switch:
سوئیچ مداری دستگاهی است که برای ایجاد و مدیریت ارتباط مستقیم و دائمی بین دو نقطه استفاده می‌شود.
مثال:
سوئیچ مداری معمولاً در شبکه‌های تلفن قدیمی یا شبکه‌هایی که نیاز به اتصالات دائمی برای مکالمات صوتی دارند، استفاده می‌شود.

Dedicated Switch:
سوئیچ اختصاصی دستگاهی است که به صورت اختصاصی برای یک وظیفه خاص یا یک شبکه خاص طراحی شده است و عموماً دارای ویژگی‌ها و پارامترهای خاصی برای این منظور است.
مثال:
سوئیچ اختصاصی می‌تواند برای شبکه‌های خصوصی، برنامه‌های خاصی مانند VoIP یا استفاده‌های خاص دیگر در شبکه طراحی شود.

Fragment Free:
آزادی تکه‌ای یک روش در شبکه‌های کامپیوتری است که در آن داده‌های ورودی از نظر صحت تکه‌ای بررسی می‌شوند قبل از اینکه به دستگاه مقصد ارسال شوند، به منظور اطمینان از عدم حذف یک قسمت از داده‌ها در صورتی که یک تکه باشد.
مثال:
از آزادی تکه‌ای برای جلوگیری از حذف برخی از داده‌های اصلی در حین انتقال استفاده می‌شود، اگرچه تنها برای اطمینان از درستی یک بخش از آن استفاده می‌شود.

Store and Forward:
ذخیره و ارسال روشی است که در آن داده‌های ورودی کامل به دستگاه می‌رسد، سپس بررسی و ذخیره می‌شود و سپس به دستگاه مقصد ارسال می‌شود.
مثال:
در ذخیره و ارسال، داده‌ها ابتدا دریافت شده، سپس بررسی و ذخیره می‌شوند و در نهایت به دستگاه مقصد ارسال می‌شوند.

Cut Through:
برش از میان یک روش در شبکه‌های کامپیوتری است که در آن داده‌های ورودی به صورت فوری و بدون تاخیر به دستگاه مقصد ارسال می‌شوند، بدون انتظار برای دریافت کامل داده.
مثال:
برش از میان برای انتقال داده‌ها به سرعت بالا و کمترین تاخیر ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Round Robin:
گردش چرخشی یک الگوریتم تخصیص منابع است که منابع را به ترتیبی چرخشی و به ترتیب به تسخیر دهنده‌ها اختصاص می‌دهد.
مثال:
الگوریتم گردش چرخشی در تخصیص دستگاه‌هایی مانند پردازنده‌ها یا منابع شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد، تا تساوی استفاده و افزایش عملکرد دستگاه‌ها را اطمینان دهد.

ACL:
لیست کنترل دسترسی (ACL) یک مکانیزم است که در شبکه‌های کامپیوتری برای کنترل و مدیریت دسترسی به منابع شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
ACL‌ها به اجازه یا ممنوعیت دسترسی به منابع شبکه بر اساس شرایط مشخص (مانند آدرس IP یا پورت) کمک می‌کنند.

ACL Standard:
لیست کنترل دسترسی استاندارد (ACL Standard) یک نوع خاص از ACL است که بر اساس آدرس IP منبع (معمولاً) اقدام به اجازه یا ممنوعیت دسترسی می‌کند.
مثال:
استفاده از ACL استاندارد برای محدود کردن دسترسی به یک شبکه بر اساس آدرس IP دستگاه‌ها.

ACL Extended:
لیست کنترل دسترسی گسترده (ACL Extended) یک نوع دیگر از ACL است که به شما امکان می‌دهد بیشترین کنترل بر روی ارتباطات شبکه‌ای را داشته باشید، از جمله کنترل بر اساس پروتکل‌ها، پورت‌ها و آدرس‌های مقصد.
مثال:
ACL گسترده می‌تواند برای محدود کردن دسترسی به یک سرویس خاص در شبکه استفاده شود، مانند مسدود کردن دسترسی به یک پورت خاص.

Permit:
اجازه یک عملیات در ACL است که به دستگاه مجاز استفاده از منبع مشخص شده در شبکه را می‌دهد.
مثال:
با اضافه کردن یک مورد اجازه به ACL، دستگاه‌های مشخصی می‌توانند به منابع خاص در شبکه دسترسی داشته باشند.

Deny:
ممنوعیت یک عملیات در ACL است که اجازه دسترسی به دستگاه‌ها یا منابع مشخص شده در شبکه را محدود می‌کند.
مثال:
با اضافه کردن یک مورد ممنوعیت به ACL، دستگاه‌های مشخصی می‌توانند از دسترسی به منابع خاص در شبکه منع شوند.

Number of ACL:
تعداد ACL نشان دهنده تعداد ACL‌هایی است که در یک دستگاه شبکه تنظیم شده است و بر روی آن اعمال می‌شود.
مثال:
یک دستگاه شبکه ممکن است چندین ACL داشته باشد که هر کدام برای کنترل دسترسی به بخش‌های مختلف شبکه تنظیم شده‌اند.

Explicit ACL:
ACL صریح یک ACL است که بر اساس تنظیمات دقیق و خاص توسط مدیر شبکه تنظیم شده است.
مثال:
ACL صریح می‌تواند به صورت دستی توسط مدیر شبکه تنظیم شود، به طوری که تنها دستگاه‌های خاصی می‌توانند به منابع خاصی دسترسی داشته باشند.

Implicit ACL:
ACL ضمنی یک ACL است که به طور پیش فرض بر روی دستگاه‌های شبکه اعمال می‌شود و بدون تنظیم دستی توسط مدیر فعال می‌شود.
مثال:
ACL ضمنی ممکن است برای تضمین امنیت پیش فرض در شبکه فعال شود، تا دسترسی به منابع حساس را محدود کند.

Binding:
متصل‌سازی یک فرآیند یا عمل است که به اختصاص یکی از آیتم‌های مختلف (مانند IP به MAC) به یکدیگر اشاره دارد.
مثال:
در شبکه، متصل‌سازی به معنای اختصاص یک آدرس IP خاص به یک آدرس MAC در جدول ARP است.

Plan:
برنامه‌ریزی فرآیندی است که در آن اقدامات و مراحل مختلف برای اجرای یک پروژه یا عملیات مشخص تعیین می‌شود.
مثال:
برنامه‌ریزی یک شبکه جدید شامل تعیین نیازمندی‌ها، تخصیص منابع، زمان‌بندی و اجرای فازهای مختلف است.

BACK TO BACK Connectivity:
اتصال پشت به پشت یک روش اتصال در شبکه‌های کامپیوتری است که در آن دو دستگاه مستقیماً به یکدیگر متصل می‌شوند بدون واسطه.
مثال:
اتصال دو دستگاه شبکه به هم به صورت مستقیم بدون استفاده از سوئیچ یا روتر، به عنوان یک اتصال پشت به پشت شناخته می‌شود.

Flat Network:
شبکه تخت یک طراحی شبکه است که تمام دستگاه‌ها در یک لایه از شبکه (به طور معمول لایه Access) قرار دارند و ارتباط مستقیم با یکدیگر دارند.
مثال:
در یک شبکه تخت، دستگاه‌ها می‌توانند به طور مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنند بدون نیاز به عبور از لایه‌های دیگر شبکه.

Backbone Layer:
لایه فرعی به بخشی از شبکه اطلاق می‌شود که برای ارتباط و اتصال بین اجزای مختلف شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
لایه فرعی ممکن است شامل اتصالات اصلی بین لایه‌های مختلف یک شبکه مانند سوئیچ‌های هسته و روترهای اصلی باشد.

Core Layer:
لایه مرکزی بخشی از شبکه است که برای ارائه اتصالات سریع و بدون مختصات بین لایه‌های دیگر شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال:
لایه مرکزی معمولاً شامل تجهیزاتی است که برای اتصال بین سرورها، شبکه‌های مختلف و ارائه خدمات بالا سرعت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Access layer:
لایه دسترسی بخشی از شبکه است که برای اتصال دستگاه‌های کاربری به شبکه و ارائه دسترسی به منابع شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال:
لایه دسترسی شامل سوئیچ‌های که دستگاه‌های کاربری به آنها متصل می‌شوند و از آنها به شبکه دسترسی دارند، می‌باشد.

Distribution layer:
لایه توزیع بخشی از شبکه است که برای توزیع ترافیک بین لایه‌های دیگر شبکه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مثال:
لایه توزیع مسئول تسهیل ترافیک بین لایه‌های دسترسی و هسته در یک شبکه بزرگ است.

Autonomous System (AS):
سامانه خودکار یک مجموعه از شبکه‌های کامپیوتری است که تحت یک مدیریت مشترک عمل می‌کنند و یک پروتکل مشترک مسیریابی (مانند BGP) را به اشتراک می‌گذارند.
مثال:
ISP‌ها معمولاً به عنوان یک سامانه خودکار عمل می‌کنند تا ترافیک اینترنت را بین یکدیگر مبادله کنند.

SSH:
پروتکل پوشه (SSH) یک پروتکل امنیتی است که برای اتصال به دورکاری از راه دور به دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
اتصال امن به یک سرور از طریق SSH امکان اجرای دستورات و مدیریت دورکاری را فراهم می‌کند.

SNMP:
پروتکل مدیریت شبکه ساده (SNMP) یک پروتکل استاندارد برای مدیریت دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
استفاده از SNMP به اپراتورها امکان می‌دهد تا وضعیت و عملکرد دستگاه‌های شبکه را نظارت و مدیریت کنند.

NTP:
پروتکل زمان شبکه (NTP) یک پروتکل استاندارد برای همگام‌سازی زمان بین دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شود.
مثال:
NTP به شبکه‌ها امکان می‌دهد تا زمان دستگاه‌ها را با یک مبدأ مشترک همگام کنند، مانند یک سرور NTP مرجع.

Flooding:
پرآب شدن یک روش برای ارسال پیام‌های شبکه به تمامی دستگاه‌ها در یک شبکه بدون درخواست از قبل یا نیاز به مسیریابی قبلی است.
مثال:
زمانی که یک دستگاه در شبکه پیامی را برای همه دستگاه‌ها ارسال می‌کند بدون نظر به مقصد نهایی، این روش به عنوان پرآب شدن شناخته می‌شود.

Storm:
طوفان یک وضعیت ناگهانی در شبکه است که باعث افزایش ناگهانی ترافیک و یا مشکلات عملکردی می‌شود.
مثال:
یک طوفان پخش در برابر شبکه ممکن است باعث افزایش دمای دستگاه‌های شبکه و یا مشکلات در عملکرد شبکه شود.

Man-in-the-middle:
مرد در میان حمله‌ای است که در آن حمله‌گر به طور مخفیانه در میان ارتباط دو طرف قرار می‌گیرد و اطلاعات را می‌فرستد، دریافت می‌کند یا حتی آن را تغییر می‌دهد.
مثال:
یک حمله‌کننده می‌تواند بین یک کلاینت و سرور قرار گیرد و تمام ارتباطات را به طور ناشناس کنترل کند، مانند خواندن پیام‌ها یا ارسال پیام‌های جعلی.

Unicast:
یک به یک نوعی از ارسال داده است که در آن پیام تنها به یک مقصد خاص ارسال می‌شود.
مثال:
ارسال یک ایمیل به یک آدرس ایمیل خاص یک نمونه از ارسال یک به یک است.

Broadcast:
پخش نوعی از ارسال داده است که در آن پیام به تمام دستگاه‌های متصل به شبکه ارسال می‌شود.
مثال:
ارسال پیام تلویزیونی توسط یک شبکه به تمام تلویزیون‌های متصل به آن، نمونه‌ای از پخش است.

Multicast:
چندگانه نوعی از ارسال داده است که در آن پیام به گروه خاصی از دستگاه‌ها در شبکه ارسال می‌شود که علاقه‌مند به دریافت آن هستند.
مثال:
پخش زنده ویدیو در اینترنت که فقط به کاربرانی که درخواست دیدن آن را داده‌اند ارسال می‌شود، نمونه‌ای از چندگانه است.

Anycast:
هر‌کدام نوعی از ارسال داده است که در آن پیام به یکی از گره‌های مشابه در شبکه ارسال می‌شود که نزدیکترین گره به مقصد است.
مثال:
ارسال درخواست به نزدیک‌ترین سرور DNS برای یافتن آدرس IP، نمونه‌ای از هرکدام است.

Port guard:
نگهبان پورت یک قابلیت امنیتی است که در سوئیچ‌های شبکه استفاده می‌شود تا از ورود دستگاه‌های غیرمجاز به پورت‌های شبکه جلوگیری کند.
مثال:
فعال کردن نگهبان پورت بر روی سوئیچ برای جلوگیری از اتصال دستگاه‌های ناشناخته به شبکه، نمونه‌ای از این امنیت است.

BPDU guard:
نگهبان BPDU یک قابلیت امنیتی است که در سوئیچ‌های شبکه استفاده می‌شود تا از ورود پیام‌های BPDU از سوئیچ‌های غیرمجاز به شبکه جلوگیری کند.
مثال:
فعال کردن نگهبان BPDU بر روی پورت‌های سوئیچ برای جلوگیری از حملات STP مانند حمله‌های تزریق BPDU، نمونه‌ای از این امنیت است.

Route guard:
نگهبان مسیر یک قابلیت امنیتی است که در سوئیچ‌های شبکه استفاده می‌شود تا از تغییرات غیرمجاز در جداول مسیریابی جلوگیری کند.
مثال:
فعال کردن نگهبان مسیر بر روی سوئیچ برای جلوگیری از تغییرات ناخواسته در مسیرهای مسیریابی، نمونه‌ای از این امنیت است.

Snooping:
نظارت فرآیندی است که در آن یک دستگاه شبکه اطلاعاتی را که در حال عبور از شبکه است نظارت می‌کند.
مثال:
یک سوئیچ شبکه ممکن است به صورت نظارتی بسته‌های داده‌ای را برای تحلیل و ادراک استفاده کند.

Spoofing:
تقلب فرآیندی است که در آن یک موجود یا دستگاه شبکه خود را به عنوان یک دستگاه دیگر معرفی می‌کند.
مثال:
حمله‌کننده می‌تواند آدرس IP خود را به عنوان یک آدرس IP معتبر دیگر معرفی کند تا به اطلاعات حساس دسترسی پیدا کند.

Scan:
پویش فرآیندی است که در آن یک حمله‌کننده تعداد زیادی آدرس IP و پورت شبکه را بررسی می‌کند تا مثلاً نقاط ضعف شبکه را شناسایی کند.
مثال:
یک حمله‌کننده ممکن است با استفاده از ابزارهای خودکار، شبکه را برای پورت‌های باز و نقاط ضعف احتمالی اسکن کند.

Footprinting:
اثر پاگذاری فرآیندی است که در آن حمله‌کننده اطلاعات جمع‌آوری می‌کند تا در مراحل بعدی حمله به سیستم نفوذ پیدا کند.
مثال:
یک حمله‌کننده ممکن است از روش‌هایی مانند جستجوی اطلاعات درباره‌ی شبکه و ساختار آن برای برنامه‌ریزی حمله استفاده کند.

Mirror:
آینه تکنیکی است که در آن تمام یا بخشی از ترافیک شبکه به یک دستگاه دیگر برای تحلیل یا نظارت ارسال می‌شود.
مثال:
یک پورت میرور راهگشایی شده ممکن است تمام ترافیک یک شبکه را به یک دستگاه مشخص برای تحلیل ترافیک ارسال کند.

Port Security:
امنیت پورت یک قابلیت امنیتی است که در سوئیچ‌های شبکه استفاده می‌شود تا از دسترسی غیرمجاز به پورت‌های شبکه جلوگیری کند.
مثال:
فعال کردن امنیت پورت بر روی سوئیچ برای اطمینان از اینکه فقط دستگاه‌های مجاز به اتصال به شبکه اجازه دسترسی داشته باشند.

NAT:
ترجمه آدرس شبکه (NAT) فرآیندی است که در آن آدرس IP منبع یک بسته داده تغییر داده می‌شود تا ارتباط با دستگاه‌های دیگر در شبکه ممکن شود.
مثال:
یک سرور اینترنتی که IP آن توسط NAT به IP عمومی ترجمه می‌شود تا از همه‌جا دسترسی پیدا کند.

PAT:
ترجمه آدرس پورت (PAT) نوعی از NAT است که در آن علاوه بر تغییر آدرس IP، شماره پورت نیز ترجمه می‌شود تا اتصال به چندین دستگاه از یک IP خاص ممکن شود.
مثال:
یک شبکه خانگی که از PAT استفاده می‌کند، به چندین دستگاه مختلف درون شبکه امکان دسترسی به اینترنت را فراهم می‌کند.

NAT pool:
مجموعه ترجمه آدرس شبکه (NAT pool) یک مجموعه از آدرس‌های IP عمومی است که برای ترجمه آدرس‌های IP خصوصی در یک شبکه خصوصی استفاده می‌شود.
مثال:
یک سیستم NAT با استفاده از یک NAT pool از آدرس‌های IP عمومی برای ترجمه اتصالات از داخل شبکه به اینترنت استفاده می‌کند.

PAT Pool:
مجموعه ترجمه آدرس پورت (PAT Pool) یک مجموعه از آدرس‌های IP عمومی و شماره‌های پورت است که برای ترجمه آدرس‌های IP خصوصی و شماره پورت‌ها در یک شبکه خصوصی استفاده می‌شود.
مثال:
یک سیستم PAT با استفاده از یک PAT pool از آدرس‌های IP عمومی و شماره‌های پورت برای ترجمه اتصالات از داخل شبکه به اینترنت استفاده می‌کند.

NAT Static:
ترجمه آدرس شبکه استاتیک (NAT Static) یک نوع از NAT است که در آن یک آدرس IP خاص به یک آدرس IP عمومی دائمی ترجمه می‌شود.
مثال:
یک شرکت که یک سرور دائمی در دیتاسنتر دارد و از NAT Static استفاده می‌کند تا به سرور داخلی خود از آدرس IP عمومی دسترسی داشته باشد.

NAT Inside outside:
ترجمه آدرس شبکه داخل به بیرون (NAT Inside outside) یک نوع از NAT است که در آن آدرس‌های IP داخلی شبکه به آدرس‌های IP عمومی ترجمه می‌شوند.
مثال:
یک سیستم NAT که بسته‌های داده از داخل شبکه را به آدرس‌های IP عمومی برای ارتباط با اینترنت ترجمه می‌کند.

PAT Inside outside:
ترجمه آدرس پورت داخل به بیرون (PAT Inside outside) یک نوع از PAT است که در آن آدرس‌های IP داخلی شبکه به آدرس‌های IP عمومی و تغییر شماره پورت‌ها ترجمه می‌شوند.
مثال:
یک سیستم PAT که بسته‌های داده از داخل شبکه را به آدرس‌های IP عمومی و شماره‌های پورت متفاوت برای ارتباط با اینترنت ترجمه می‌کند.

VPN:
شبکه خصوصی مجازی (VPN) یک شبکه امنیتی است که اتصال امن و رمزنگاری شده بین دو نقطه در یک شبکه عمومی یا اینترنت فراهم می‌کند.
مثال:
یک کاربر می‌تواند با استفاده از یک VPN به اینترنت متصل شده و از یک شبکه خصوصی برای دسترسی به منابع شرکت استفاده کند.

Cisco TrustSec:
Cisco TrustSec یک فرآیند امنیتی است که توسط سیسکو ارائه می‌شود و به ارائه‌دهندگان خدمات اجازه می‌دهد تا امنیت در سراسر شبکه‌های خود اعمال کنند، از جمله سرویس‌هایی همچون ارتباط شبکه برای انتقال اطلاعات.

Cisco Identity Services Engine ISE:
Cisco Identity Services Engine (ISE) یک سامانه امنیتی است که به مدیران شبکه اجازه می‌دهد تا دسترسی به شبکه را مدیریت کنند و همچنین تجهیزات شبکه را تصویب کنند.

Cisco Firepower:
Cisco Firepower یک راه‌حل امنیتی یکپارچه است که امنیت اطلاعات و اطلاعات را ارائه می‌دهد و زمینه‌های شناخته‌شده برای خاستگاه و.

SSID:
Service Set Identifier (SSID) نام شناسایی است که به یک شبکه بی‌سیم تعلق دارد تا دستگاه‌ها برای ارتباط با آن شناسایی شوند.

BSSID:
Basic Service Set Identifier (BSSID) یک آدرس فرماندهی منحصر به فرد برای هر پایگاه از نقاط دستگاه در یک شبکه بی‌سیم است.

ESSID:
Extended Service Set Identifier (ESSID) نام شبکه‌ای است که در بی‌سیم از طریق توسعه نظارتی تقویت مختلف استفاده شده می‌شود.

MSISDN:
Mobile Station International Subscriber Directory Number (MSISDN) یک شماره همراهی است که برای شناسایی کاربران در شبکه‌های GSM و UMTS استفاده می‌شود.

Shifting Area:
مساحتی محدود که برای تعیین پوشش و محیط‌های شبکه بی‌سیم مانند استفاده می‌شود.

LAP:
Lightweight Access Point (LAP) یک نقطه دسترسی کمی مشخص است.

WLAP:
Wireless Local Area Network Access Point (WLAP) نقطه ی ارتباط و لینک است که دسترسی سایز مرزبین و منطقی است.

Radius Server:
Remote Authentication Dial-In User Service (RADIUS) یک پروتکل امنیتی است که برای احراز هویت و مدیریت دسترسی به شبکه استفاده می‌شود. این سرورها به عنوان نقطه مرکزی برای احراز هویت کاربران در شبکه‌های مختلف عمل می‌کنند.

Backup Methods Feeder and Receiver Baseline:
Backup Methods Feeder and Receiver Baseline مجموعه‌ای از روش‌های پشتیبان‌گیری است که شامل دو بخش اصلی "Feeder" و "Receiver" می‌باشد. Feeder مسئول ارائه داده‌ها به صورت زنده و رسانه، در حالی که Receiver مسئول ذخیره سازی داده‌ها برای پشتیبان گیری است.

Advertising Advertisements:
Advertising Advertisements یک فرآیند است که برای ترویج و تبلیغ محصولات یا خدمات استفاده می‌شود.

Advertisements Backup Methods:
Advertisements Backup Methods روش‌های پشتیبان‌گیری است که برای اطمینان از ادامه تبلیغات و محتوای تبلیغاتی استفاده می‌شود.

OSI Layers:
لایه‌های ارتباطات متن‌باز (OSI Layers) مدل مرجعی است که برای توصیف چگونگی ارتباط بین دستگاه‌های شبکه طراحی شده است. این مدل لایه‌بندی شده از هفت لایه مستقل استفاده می‌کند.
مثال:
در مدل OSI، لایه‌های مختلف مانند لایه فیزیکی، لایه لینک داده، و لایه شبکه هر کدام وظایف خاص خود را برای پردازش و انتقال داده‌ها دارند.

IP:
پروتکل اینترنت (IP) استانداردی است که برای ارسال و دریافت بسته‌های داده در شبکه‌های مبتنی بر TCP/IP استفاده می‌شود. IP آدرس‌دهی و مسیریابی بسته‌ها را انجام می‌دهد.
مثال:
در اینترنت، هر دستگاه به یک آدرس IP منحصر به فرد مانند 192.168.1.1 نیاز دارد تا بتواند به درستی با دیگر دستگاه‌ها ارتباط برقرار کند.

TCP/IP:
پروتکل کنترل انتقال/پروتکل اینترنت (TCP/IP) مجموعه‌ای از پروتکل‌های استاندارد است که برای ارتباطات شبکه استفاده می‌شود. این مجموعه شامل TCP و IP می‌شود که به ترتیب برای مدیریت انتقال داده‌ها و آدرس‌دهی آن‌ها استفاده می‌شوند.
مثال:
بیشتر ارتباطات اینترنتی از پروتکل TCP/IP برای ارسال و دریافت اطلاعات استفاده می‌کنند تا اطمینان حاصل شود که داده‌ها به درستی به مقصد می‌رسند و همچنین امنیت اطلاعات حفظ می‌شود.

Header IP:
هدر IP (Header IP) قسمتی از بسته‌های داده است که شامل اطلاعاتی مانند آدرس منبع و مقصد، نوع سرویس، و اطلاعات مسیریابی است. این اطلاعات در ابتدای هر بسته IP قرار دارند.
مثال:
هر بسته داده IP یک هدر IP دارد که اطلاعات ضروری برای ارسال و دریافت بسته‌ها را ارائه می‌دهد و به مسیریاب‌ها کمک می‌کند تا بسته‌ها را به درستی به مقصد برسانند.

LLC Layer 2:
لایه کنترل پیوند منطقی (LLC) لایه 2 (LLC Layer 2) یکی از لایه‌های مدل OSI است که بر روی لایه فیزیکی و لایه دسترسی به مدیا (MAC) قرار دارد و کنترل دسترسی به شبکه را انجام می‌دهد.
مثال:
LLC Layer 2 برای مدیریت دسترسی به مدیا (MAC) و ایجاد ارتباطات پایدار بین دستگاه‌های شبکه استفاده می‌شود.

Trailer IP:
تریلر IP (Trailer IP) قسمتی از بسته‌های داده است که شامل اطلاعات پایانی برای تایید انتقال صحیح بسته است. این اطلاعات در انتهای هر بسته IP قرار دارند.
مثال:
Trailer IP به مسیریاب‌ها و دستگاه‌های دریافت کننده کمک می‌کند تا از صحت و سلامت بسته‌های دریافتی اطمینان حاصل کنند و در صورت لزوم، بسته‌ها را از حالت خطا بازگردانند.

Full class IP:
پروتکل اینترنت کلاس کامل (Full Class IP) نوعی آدرس IP است که به‌طور کامل در یکی از کلاس‌های A، B یا C قرار دارد و تمام بایت‌های آدرس به‌طور کامل برای آدرس دهی به شبکه و دستگاه‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
آدرس‌های IP مانند 192.168.1.1 (کلاس C)، 172.16.1.1 (کلاس B) و 10.1.1.1 (کلاس A) به‌طور کامل در کلاس‌های مختلف IP تعریف می‌شوند.

Classless IP:
پروتکل اینترنت بدون کلاس (Classless IP) روشی از آدرس‌دهی IP است که در آن از تقسیم بندی آدرس‌ها بر اساس کلاس‌های ثابت خودداری می‌شود و به جای آن از تقسیم آزاد آدرس‌ها برای شبکه‌های مختلف استفاده می‌کند.
مثال:
Subnetting و Supernetting به‌عنوان روش‌های Classless IP برای تقسیم آدرس‌های IP برای شبکه‌های کوچکتر یا بزرگتر به‌کار می‌روند بدون در نظر گرفتن کلاس IP اصلی.

Supernet:
سوپرنت (Supernet) یک تکنیک در آدرس‌دهی IP است که برای ترکیب چندین شبکه کوچکتر به‌جای استفاده از چندین آدرس IP به‌کار می‌رود. این تکنیک به کاهش تعداد رکوردهای روتینگ در جداول مسیریابی کمک می‌کند.
مثال:
با استفاده از Supernet، می‌توان چندین شبکه با آدرس‌های 192.168.1.0/24 و 192.168.2.0/24 را به‌صورت 192.168.0.0/23 ترکیب کرد.

Superuser Network IP:
آدرس IP شبکه کاربر فوق (Superuser Network IP) آدرس IP خاصی است که به یک شبکه یا سیستم دسترسی دارد و از سایر شبکه‌ها و سیستم‌ها با تمایل کاربر فوق برخوردار است.
مثال:
192.168.1.0/24 یا 10.0.0.0/8 شبکه‌های کاربر فوق برای شبکه‌های خصوصی مانند VPN و Intranet به‌کار می‌روند.

Network ID IP:
شناسه شبکه پروتکل اینترنت (Network ID IP) یک بخش از آدرس IP است که نشان‌دهنده شبکه‌ای است که یک دستگاه خاص در آن قرار دارد.
مثال:
در آدرس IP 192.168.1.10/24، شناسه شبکه (Network ID) برابر با 192.168.1.0 است که نشان‌دهنده شبکه‌ای است که دستگاه با آدرس 192.168.1.10 در آن قرار دارد.

USER ID Network:
شبکه شناسه کاربر (USER ID Network) یک شناسه کاربری یکتا است که به یک کاربر خاص در یک شبکه نسبت داده می‌شود.
مثال:
USER ID Network یک کاربر می‌تواند شامل نام کاربری و رمز عبور است که برای اتصال به یک شبکه یا منابع مشخص در آن استفاده می‌شود.

HOST ID:
شناسه میزبان (HOST ID) بخشی از آدرس IP است که به دستگاه خاصی درون یک شبکه اختصاص داده می‌شود.
مثال:
در آدرس IP 192.168.1.10/24، شناسه میزبان (Host ID) برابر با 10 است که نشان‌دهنده دستگاه خاصی است که درون شبکه با شناسه شبکه 192.168.1.0 قرار دارد.

VLSM:
ماسک زیرشبکه‌ای با طول متغیر (VLSM) یک تکنیک است که به شبکه‌ها امکان می‌دهد زیرشبکه‌های با اندازه‌های مختلف و بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از حجم استاندارد را داشته باشند.
مثال:
با استفاده از VLSM، می‌توان برای یک شبکه با آدرس 192.168.1.0/24، زیرشبکه‌هایی با اندازه‌های مختلف مانند 192.168.1.0/27 و 192.168.1.32/28 ایجاد کرد.

Route Summary:
خلاصه مسیر (Route Summary) فرآیندی است که در آن چندین شبکه با استفاده از یک مسیر خلاصه‌شده یا آدرس IP ترکیب می‌شوند تا تعداد مسیرهای روتینگ کمتر شود.
مثال:
با استفاده از Route Summary، می‌توان شبکه‌های با آدرس‌های 192.168.1.0/24 و 192.168.2.0/24 را به‌صورت 192.168.0.0/16 خلاصه کرد.

Summary IP:
آدرس IP خلاصه (Summary IP) آدرسی است که برای نمایش یا نمایش چندین آدرس IP در یک قالب مختصر استفاده می‌شود.
مثال:
192.168.0.0/16 یک Summary IP است که تمام زیرشبکه‌های 192.168.x.x را نشان می‌دهد.

IP v4:
پروتکل اینترنت نسخه 4 (IP v4) نسخه استاندارد اولیه از پروتکل اینترنت برای آدرس‌دهی دستگاه‌ها در شبکه است که از 32 بیت برای آدرس‌دهی استفاده می‌کند.
مثال:
آدرس IP مانند 192.168.1.1 یک نمونه از IP v4 است.

IP v6:
پروتکل اینترنت نسخه 6 (IP v6) نسخه جدیدتر و پیشرفته‌تر از پروتکل اینترنت است که از 128 بیت برای آدرس‌دهی استفاده می‌کند و برای حل مشکلات اکتشاف شده در IP v4 طراحی شده است.
مثال:
آدرس IP مانند 2001:0db8:85a3:0000:0000:8a2e:0370:7334 یک نمونه از IP v6 است.

Standalone:
مستقل (Standalone) کاراکتری است که به یک دستگاه یا نرم‌افزار اشاره دارد که به تنهایی عمل می‌کند و به شبکه دیگری وابسته نیست.
مثال:
یک کامپیوتر شخصی که به‌صورت standalone کار می‌کند و به شبکه محلی یا اینترنت متصل نیست.

Fragment Topology:
توپولوژی تکه‌برداری (Fragment Topology) وضعیت یا ساختار یک شبکه که به‌واسطه برنامه‌ریزی مختلف در چندین تکه یا تکه‌ها تقسیم می‌شود.
مثال:
توپولوژی تکه‌برداری یک شبکه می‌تواند به دلیل استفاده از VLAN‌ها یا زیرشبکه‌ها تقسیم شود.

Fragment MTU:
حداکثر واحد انتقال تکه (Fragment MTU) بزرگترین اندازه بسته‌های داده که یک شبکه می‌تواند برای انتقال آن‌ها استفاده کند و به عنوان یک حداکثر برای شبکه مشخص می‌شود.
مثال:
MTU یک شبکه معمولاً 1500 بایت است، که به عنوان حداکثر برای انتقال بسته‌های داده تعریف می‌شود.

Bypass:
عبور از (Bypass) فرآیندی است که در آن داده‌ها یا ترافیک شبکه به‌طور مستقیم و بدون پردازش یا تغییر به یک بخش دیگر از شبکه یا سیستم منتقل می‌شود.
مثال:
یک دستگاه ممکن است از طریق یک بای‌پس برای دسترسی مستقیم به یک سرور خاص در شبکه عبور کند بدون نیاز به پردازش داده‌ها توسط سایر دستگاه‌ها.

Poison Poison Reverse:
سم زدن معکوس سم زدن (Poison Poison Reverse) تکنیکی است در پروتکل مسیریابی که در آن یک مسیریاب به مسیریاب دیگر اطلاع می‌دهد که یک مسیر از بین رفته است و نباید دیگر استفاده شود.
مثال:
وقتی که یک مسیریاب می‌فهمد که یک مسیر دیگر از بین رفته است، از Poison Poison Reverse استفاده می‌کند تا به مسیریاب دیگر اطلاع دهد که این مسیر دیگر معتبر نیست.

TTL:
زمان برای زندگی (TTL) یک فیلد در هدر IP است که نشان‌دهنده تعداد هاپ‌هایی است که یک پکت در طول مسیر می‌تواند عبور کند قبل از اینکه توسط مسیریاب‌ها حذف شود.
مثال:
اگر TTL یک پکت برابر با 64 باشد، این بدان معناست که پکت می‌تواند توسط حداکثر 64 مسیریاب عبور کند قبل از حذف شدن.

Congestion:
ازدحام (Congestion) وضعیتی است که در آن تعداد زیادی داده یا ترافیک به شبکه یا یک بخش از شبکه منتقل می‌شود که ممکن است باعث کاهش عملکرد و افزایش زمان پاسخ شبکه شود.
مثال:
اگر تعداد زیادی کاربر همزمان به یک سرور دسترسی داشته باشند، ممکن است ازدحام در شبکه اتفاق بیفتد و سرعت دسترسی به سرور کاهش یابد.

MTU Segmentation:
تقسیم بندی حداکثر واحد انتقال (MTU Segmentation) فرآیندی است که در آن بسته‌های داده به اجزای کوچکتر تقسیم می‌شوند تا بتوانند در شبکه‌های با MTU کمتر انتقال شوند.
مثال:
اگر یک بسته داده از یک شبکه با MTU 1500 بایت بخواهد به یک شبکه با MTU 1000 بایت ارسال شود، باید تقسیم بندی حداکثر واحد انتقال (MTU Segmentation) انجام شود.

MTU Fragmentation:
تکه‌برداری حداکثر واحد انتقال (MTU Fragmentation) فرآیندی است که در آن بسته‌های داده به اجزای کوچکتر (تکه‌ها) تقسیم می‌شوند تا بتوانند در شبکه‌های با MTU مختلف انتقال شوند.
مثال:
اگر یک بسته داده از یک شبکه با MTU 1500 بایت بخواهد به یک شبکه با MTU 1000 بایت ارسال شود، باید تکه‌برداری حداکثر واحد انتقال (MTU Fragmentation) انجام شود.

Topology Segmentation:
تقسیم بندی توپولوژی (Topology Segmentation) فرآیندی است که در آن شبکه‌ای به چندین بخش یا زیرشبکه تقسیم می‌شود تا ارتباطات بین این بخش‌ها بهبود یابد و بهتر مدیریت شود.
مثال:
یک سازمان ممکن است برای بهبود کارایی و امنیت، شبکه خود را با استفاده از تقسیم بندی توپولوژی به بخش‌های مختلفی تقسیم کند.

Availability Network:
دسترس‌پذیری شبکه (Availability Network) وضعیتی است که نشان‌دهنده قابلیت دسترسی و استفاده از شبکه در هنگام نیاز است، به طوری که سرویس‌ها و منابع شبکه بدون وقفه و برای کاربران در دسترس باشند.
مثال:
یک شبکه با دسترس‌پذیری بالا ممکن است از ابزارهای تکرار و پشتیبانی مداوم برای جلوگیری از قطعی سرویس‌های مختلف استفاده کند.

Stability Network:
پایداری شبکه (Stability Network) وضعیتی است که نشان‌دهنده عدم تغییرات یا نوسانات غیرمنتظره در عملکرد و عملیات شبکه است، به طوری که شبکه به طور مداوم و قابل اعتماد کار کند.
مثال:
استفاده از تجهیزات شبکه با پایداری بالا می‌تواند به حفظ استحکام عملکرد شبکه کمک کند و از نوسانات غیرمنتظره جلوگیری کند.

Reliability Network:
قابلیت اعتماد شبکه (Reliability Network) ویژگیی است که نشان‌دهنده قدرت و پایداری اطلاعات و ارتباطات در شبکه است، به طوری که داده‌ها به‌طور صحیح و به‌موقع منتقل شوند و از از دست رفتن آن‌ها جلوگیری شود.
مثال:
استفاده از روتینگ مضاعف و پشتیبانی از تجهیزات با قابلیت بازیابی بالا می‌تواند به افزایش قابلیت اعتماد شبکه کمک کند.

Scalability Network:
قابلیت مقیاس‌پذیری شبکه (Scalability Network) ویژگیی است که نشان‌دهنده توانایی شبکه در افزایش یا کاهش اندازه و پیچیدگی بر اساس نیازهای جدید است، به طوری که شبکه قابلیت سازگاری با تغییرات را داشته باشد.
مثال:
استفاده از ابزارها و فناوری‌هایی مانند SDN (شبکه‌های تعریف شده توسط نرم‌افزار) می‌تواند به افزایش قابلیت مقیاس‌پذیری شبکه کمک کند و از سرعت رشد شبکه پشتیبانی کند.

Encryption:
رمزنگاری (Encryption) فرآیندی است که در آن داده‌ها به وسیلهٔ یک الگوریتم رمزنگاری به یک فرمت بدون خطر و غیرقابل خواندن تبدیل می‌شوند تا در طول انتقال در شبکه یا ذخیره‌سازی امن باقی بمانند.
مثال:
استفاده از TLS/SSL برای رمزنگاری ارتباطات در اینترنت به منظور حفاظت از اطلاعات حساس کاربران در حین انتقال.

Type of Encryption:
نوع رمزنگاری (Type of Encryption) انواع مختلف الگوریتم‌ها و متدهای رمزنگاری را که برای تبدیل داده‌های خام به فرمت رمزنگاری شده استفاده می‌شوند، شامل رمزنگاری تقارنی، رمزنگاری ناهمگامی و رمزنگاری تابعی مجموعه.
مثال:
الگوریتم‌های AES، RSA و SHA-256 به عنوان نمونه‌هایی از انواع مختلف رمزنگاری که برای محافظت از داده‌ها استفاده می‌شوند.

Switch:
سوئیچ (Switch) دستگاهی است که در شبکه‌های کامپیوتری برای ارسال داده‌ها به دستگاه‌های مختلف با استفاده از آدرس MAC اختصاصی هر دستگاه استفاده می‌شود.
مثال:
یک سوئیچ شبکه اطمینان می‌دهد که داده‌ها به دستگاه‌های مختلف با سرعت بالا و بدون هیچگونه تداخل ارسال می‌شوند.

Listening:
گوش دادن (Listening) فازی از پروتکل Spanning Tree که در آن سوئیچ به دریافت بسته‌های BPDU (پیام‌های واحد پیش‌سازی درخت) از سوئیچ‌های دیگر می‌پردازد.
مثال:
هنگامی که یک سوئیچ در حال گوش دادن است، آن سوئیچ به دنبال پیام‌های BPDU از سایر سوئیچ‌ها برای شناسایی تغییرات در توپولوژی شبکه است.

Learning:
یادگیری (Learning) فازی از پروتکل Spanning Tree که در آن سوئیچ آدرس‌های MAC دستگاه‌های متصل به پورت‌های خود را یاد می‌گیرد و آن‌ها را در جدول یادگیری MAC خود ثبت می‌کند.
مثال:
وقتی که یک سوئیچ در فاز یادگیری است، اطلاعات آدرس MAC دستگاه‌های متصل به پورت‌های خود را به‌روزرسانی می‌کند.

Forwarding:
ارسال (Forwarding) فازی از پروتکل Spanning Tree که در آن سوئیچ داده‌ها را از پورت ورودی خود به پورت خروجی مناسب ارسال می‌کند.
مثال:
وقتی که یک سوئیچ در حال ارسال است، داده‌هایی که به آن می‌رسد را بر اساس جدول جهت‌دهی خود به پورت خروجی مناسب ارسال می‌کند.

Blocking:
مسدودسازی (Blocking) فازی از پروتکل Spanning Tree که در آن سوئیچ یک پورت را مسدود می‌کند و داده‌ها از آن پورت عبور نمی‌کنند، به منظور جلوگیری از ایجاد حلقه در شبکه.
مثال:
وقتی که یک سوئیچ پورتی را مسدود می‌کند، این پورت از مسیر داده‌ها برای جلوگیری از حلقه‌های شبکه خارج می‌شود.

STP:
پروتکل درخت پهنا (STP) پروتکلی است که در شبکه‌های کامپیوتری برای جلوگیری از حلقه‌های مسیر و ایجاد مسیر اصلی ایمن برای انتقال داده‌ها استفاده می‌شود.
مثال:
استفاده از پروتکل درخت پهنا مانع از ایجاد حلقه‌های مسیر در شبکه می‌شود و تضمین می‌کند که داده‌ها به‌طور معقولانه و بدون زمان‌ضایع منتقل شوند.

PVST:
پروتکل درخت پهنا برای هر VLAN (PVST) نسخه‌ای از پروتکل STP است که برای هر VLAN در شبکه یک درخت پهنا جداگانه ایجاد می‌کند، به منظور بهبود عملکرد و اطمینان‌پذیری شبکه.
مثال:
استفاده از PVST در یک شبکه VLAN‌ها را جداگانه مدیریت می‌کند و از ایجاد حلقه‌های مسیر در هر VLAN جلوگیری می‌کند.

Relay:
رله (Relay) حالتی است که در آن سوئیچ به عنوان یک نقطه واسطه بین دستگاه‌ها یا شبکه‌های مختلف عمل می‌کند و داده‌ها را بین آن‌ها انتقال می‌دهد.
مثال:
یک سوئیچ رله می‌تواند در شبکه‌های مختلفی که با فرمت‌های مختلف کار می‌کنند، داده‌ها را انتقال دهد و امکان ارتباط بین آن‌ها را فراهم کند.

Restriction:
محدودیت (Restriction) حالتی است که در آن سوئیچ قوانین یا سیاست‌های خاصی را برای مدیریت دسترسی یا استفاده از شبکه‌ها و دستگاه‌ها اعمال می‌کند.
مثال:
یک سوئیچ با محدودیت می‌تواند قوانین دسترسی مانند لیست کنترل دسترسی (ACL) را برای کنترل و مدیریت دسترسی دستگاه‌ها به شبکه اعمال کند.

Protect:
محافظت (Protect) حالتی است که در آن سوئیچ برای حفاظت از دستگاه‌ها و شبکه‌ها در برابر حملات و تهدیدات مختلف اقداماتی انجام می‌دهد.
مثال:
یک سوئیچ با محافظت می‌تواند از ابزارها و تکنیک‌های امنیتی مانند فایروال و تشخیص نفوذ برای حفاظت از شبکه در برابر حملات مخرب استفاده کند.

Overlapping:
همپوشانی (Overlapping) وضعیتی است که در آن بخش‌های مختلف یک داده یا بسته شبکه ممکن است در هنگام انتقال یا پردازش به‌طور همزمان با یکدیگر همپوشانی داشته باشند.
مثال:
همپوشانی بین دو بسته در شبکه ممکن است منجر به اشتباهاتی در دریافت و تفسیر داده‌ها توسط دستگاه‌های پایانی یا سوئیچ‌ها شود.

DATA:
داده (DATA) مجموعه‌ای از اطلاعات یا محتوا که برای انتقال و یا پردازش در شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شود.
مثال:
داده‌ها می‌توانند اطلاعات کاربر، پیام‌های ایمیل یا فایل‌های مختلفی باشند که از یک دستگاه به دیگری ارسال یا دریافت می‌شوند.

PACKET:
بسته (PACKET) یک واحد داده‌ای است که برای انتقال در شبکه استفاده می‌شود و شامل داده‌های ارسالی و هدرهای مربوط به آن می‌باشد.
مثال:
یک بسته ممکن است شامل داده‌های ارسالی، آدرس مبدا و مقصد، و اطلاعات دیگری که برای مسیریابی و ارسال لازم است، باشد.

FRAME:
فریم (FRAME) یک واحد داده‌ای در لایه دو شبکه OSI است که شامل داده‌های لایه بالاتر (مانند بسته) و هدرهای مربوط به لایه دو (مانند آدرس MAC) می‌باشد.
مثال:
یک فریم شامل بسته‌های داده‌ای و هدرهای مربوط به آن‌ها است که به وسیلهٔ دستگاه‌های لایه دو در شبکه پردازش می‌شود.

SEGMENT:
قطعه (SEGMENT) یک واحد داده‌ای در لایه چهار TCP/IP است که داده‌های بزرگ‌تر را به بسته‌های کوچک‌تر (به عنوان نمونه، فریم‌ها) تقسیم می‌کند.
مثال:
یک قطعه ممکن است داده‌های بزرگ‌تر را به بسته‌های کوچک‌تر TCP/IP تقسیم کند تا برای انتقال و پردازش در شبکه مناسب باشند.

DATAGRAM:
دیتاگرام (DATAGRAM) یک واحد داده‌ای در شبکه‌های کامپیوتری است که در مدل TCP/IP برای انتقال داده‌ها بین دستگاه‌ها استفاده می‌شود، بدون ایجاد اتصال پایدار.
مثال:
در شبکه‌های TCP/IP، دیتاگرام‌ها برای ارسال داده‌ها بین دستگاه‌ها استفاده می‌شوند و هیچ اتصال مانند اتصال استقرار نمی‌دهند.

TCP/IP Layers:
لایه‌های TCP/IP (TCP/IP Layers) مجموعه‌ای از لایه‌های استاندارد در مدل TCP/IP که هر کدام وظایف خاصی در فرآیند ارسال و دریافت داده‌ها در شبکه دارند، شامل لایه شبکه، لایه انتقال، لایه برنامه و لایه دسترسی به شبکه.
مثال:
لایه شبکه در TCP/IP مسئولیت مسیریابی داده‌ها را بر عهده دارد، در حالی که لایه انتقال برای مدیریت ارتباطات ایمن و قابل اعتماد بین دستگاه‌ها وجود دارد.

Diagram:
نمودار یک شبکه محلی (LAN) با استفاده از سوئیچ‌ها، روترها، کامپیوترها و دیگر دستگاه‌ها. نمودار نشان می‌دهد چگونه این دستگاه‌ها از طریق ارتباطات مختلف مانند ترانکینگ و تونلینگ با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و داده‌ها را به اشتراک می‌گذارند.
مثال:
دستگاه‌ها در نمودار با خطوط نشان داده شده، که نشان‌دهنده ارتباطات فیزیکی و منطقی است، متصل شده‌اند.

Layer 1: Physical Layer:
Physical Layer اولین لایه مدل OSI است که به انتقال بیت‌های خام از طریق یک رسانه فیزیکی تمرکز دارد. این لایه به ویژگی‌های فیزیکی رسانه مانند کابل‌ها، کانکتورها و سیگنال‌های الکتریکی، نوری یا رادیویی مربوط می‌شود. PDU در این لایه "Bits" نامیده می‌شود.

Layer 2: Data Link Layer:
Data Link Layer دومین لایه مدل OSI است که به انتقال فریم‌های داده بین دو دستگاه در همان شبکه فیزیکی می‌پردازد. این لایه مسئول آدرس‌دهی فیزیکی، کنترل دسترسی به رسانه و کشف خطاها است. PDU در این لایه "Frame" نامیده می‌شود.

Layer 3: Network Layer:
Network Layer سومین لایه مدل OSI است که به مسیریابی بسته‌های داده بین شبکه‌های مختلف تمرکز دارد. این لایه آدرس‌دهی منطقی و انتخاب مسیر مناسب برای انتقال داده‌ها را فراهم می‌کند. PDU در این لایه "Packet" نامیده می‌شود.

Layer 4: Transport Layer:
Transport Layer چهارمین لایه مدل OSI است که به انتقال مطمئن و دقیق داده‌ها بین میزبان‌ها در یک شبکه می‌پردازد. این لایه پروتکل‌هایی مانند TCP و UDP را برای مدیریت جریان داده‌ها و کنترل خطا فراهم می‌کند. PDU در این لایه "Segment" نامیده می‌شود.

Layer 5: Session Layer:
Session Layer پنجمین لایه مدل OSI است که به مدیریت جلسات (سشن‌ها) بین دو دستگاه تمرکز دارد. این لایه شروع، مدیریت و پایان جلسات بین برنامه‌های کاربردی را کنترل می‌کند. PDU در این لایه "Data" نامیده می‌شود.

Layer 6: Presentation Layer:
Presentation Layer ششمین لایه مدل OSI است که به نحوه نمایش داده‌ها برای برنامه‌های کاربردی مربوط می‌شود. این لایه وظایفی مانند رمزنگاری، فشرده‌سازی و ترجمه فرمت داده‌ها را بر عهده دارد. PDU در این لایه "Data" نامیده می‌شود.

Layer 7: Application Layer:
Application Layer هفتمین و بالاترین لایه مدل OSI است که به ارائه سرویس‌های شبکه به برنامه‌های کاربردی نهایی تمرکز دارد. این لایه شامل پروتکل‌هایی مانند HTTP، FTP و SMTP است که به برنامه‌ها امکان دسترسی به شبکه را می‌دهند. PDU در این لایه "Data" نامیده می‌شود.

IPv4:
IPv4 یک پروتکل آدرس‌دهی در شبکه‌های کامپیوتری است که برای شناسایی دستگاه‌ها در شبکه‌ها و مسیریابی بسته‌های داده استفاده می‌شود. IPv4 یکی از نسخه‌های اولیه پروتکل اینترنت است و به طور گسترده در شبکه‌های فعلی مورد استفاده قرار می‌گیرد.


IPv4 Type:
  IPv4 is a network layer protocol defined in the OSI model's layer 3.

IPv4 Size:
  IPv4 addresses are 32 bits (4 bytes) in length, written in four 8-bit sections.

IPv4 Classes:
  IPv4 addresses are divided into five classes: A, B, C, D, and E. The first three classes (A, B, C) are used for general networking purposes.

IPv4 Range:
  IPv4 classes have the following ranges:
    Class A: 1.0.0.0 to 126.0.0.0
    Class B: 128.0.0.0 to 191.255.0.0
    Class C: 192.0.0.0 to 223.255.255.0
    Class D: 224.0.0.0 to 239.255.255.255 (for multicast)
    Class E: 240.0.0.0 to 255.255.255.255 (for experimental use)

IPv4 Writing Format:
  IPv4 addresses are written in dotted-decimal notation, with each 8-bit section separated by dots. For example: 192.168.1.1

IPv4 Binary Representation:
  IPv4 addresses in binary format are represented as a 32-bit string. Each decimal number is converted to its binary equivalent and the 8-bit sections are concatenated. For example:

192.168.1.1
11000000.10101000.00000001.00000001

Router(config)# ip route 192.168.2.0 255.255.255.0 192.168.1.1

IP Private و IP Public:
IP Private و IP Public دو نوع از آدرس‌های IP هستند که در شبکه‌های کامپیوتری استفاده می‌شوند و ویژگی‌های مختلفی دارند.


IP Private:
  IP Private addresses are used within internal or private networks and should not be accessible over the Internet. These addresses are defined in three ranges:
    Range A: 10.0.0.0 to 10.255.255.255
    Range B: 172.16.0.0 to 172.31.255.255
    Range C: 192.168.0.0 to 192.168.255.255

IP Public:
  IP Public addresses are used for devices accessible over the Internet and must be unique. These addresses are assigned to devices in public networks and the Internet.

IP Private: 192.168.1.10

IP Public: 203.0.113.5

IP رزرو، بخش‌هاست، نتورک و آدرس شبکه:
IP رزرو، بخش‌هاست، نتورک و آدرس شبکه اصطلاحاتی هستند که در مفاهیم آدرس‌دهی IP استفاده می‌شوند.


آدرس رزرو (Reserved IP):
  Reserved IP addresses are designated for special uses or specific purposes such as loopback (e.g., 127.0.0.1) and multicast addresses. These addresses are statically assigned to devices.

بخش‌هاست (Host part):
  The Host part in an IP address is the portion that identifies a specific device on a network. Depending on the IP address class, this part varies.

نتورک (Network part):
  The Network part in an IP address is the portion that identifies the network to which a device is connected. This part determines the network a device resides in.

آدرس شبکه (Network Address):
  The Network Address is the address assigned to identify the entire network to which devices are connected. It is directly derived from the Network part of an IP address.

Reserved IP: 127.0.0.1 (Loopback address)

Host part: In an IPv4 address like 192.168.1.1, the Host part is 1.

Network part: In an IPv4 address like 192.168.1.1, the Network part is 192.168.1.

Network Address: In an IPv4 address like 192.168.1.1 with subnet mask /24, the Network Address is 192.168.1.0.

MAC Address:
MAC Address یا Media Access Control Address یک شناسه یکتا است که به دستگاه‌های شبکه اختصاص داده می‌شود تا آن‌ها را از یکدیگر تمیز دهد. این آدرس‌ها به صورت فیزیکی بر روی دستگاه‌های شبکه قرار دارند و از ۴۸ بیت تشکیل شده‌اند که به صورت هگزادسیمال نمایش داده می‌شوند، مانند AA:BB:CC:DD:EE:FF.


MAC Address:
  MAC Address, also known as Media Access Control Address, is a unique identifier assigned to network devices to distinguish them from each other physically. These addresses consist of 48 bits and are displayed in hexadecimal format, such as AA:BB:CC:DD:EE:FF.

IP v6:
IPv6 یک نسخه از پروتکل آدرس‌دهی اینترنت است که برای جایگزینی آدرس‌های IPv4 بیشتر و بهبود امنیت و توسعه‌پذیری شبکه طراحی شده است. آدرس‌های IPv6 از ۱۲۸ بیت تشکیل شده‌اند و به صورت هگزادسیمال نمایش داده می‌شوند، مانند 2001:0db8:85a3:0000:0000:8a2e:0370:7334.


IP v6:
  IPv6 is a version of the Internet Protocol designed to replace IPv4 addresses, providing more addresses and enhancing network security and scalability. IPv6 addresses consist of 128 bits and are displayed in hexadecimal format, such as 2001:0db8:85a3:0000:0000:8a2e:0370:7334.

OUID:
OUID یا Organizationally Unique Identifier یک شناسه یکتا در دنیای شبکه است که توسط سازمان‌ها یا تولیدکنندگان برای شناسایی دستگاه‌ها و تجهیزات استفاده می‌شود. این شناسه از ۲۴ بیت ابتدایی یا ۳ بایت اول آدرس MAC تشکیل شده است و به عنوان پیشوند اختصاصی در MAC Address استفاده می‌شود.


OUID:
  OUID, or Organizationally Unique Identifier, is a unique identifier in the networking world used by organizations or manufacturers to identify devices and equipment. This identifier consists of the initial 24 bits or the first 3 bytes of a MAC address and is used as a unique prefix in MAC Address.

TCP/IP Layers (DOD Model):
مدل TCP/IP بر اساس وزارت دفاع آمریکا (DOD) شامل چهار لایه تلفیقی است، هر کدام با مسئولیت‌های خاصی در فرآیند انتقال داده‌ها.

Application Layer:
PDU: Data
Description: این لایه به عنوان واسطه بین کاربر و نرم‌افزارهای کاربردی عمل می‌کند و امکاناتی مانند تبادل ایمیل، مرور وب، انتقال فایل و غیره را فراهم می‌آورد.

Transport Layer:
PDU: Segment
Description: این لایه بر روی تقسیم و مدیریت داده‌ها به صورت سگمنت‌های کوچک برای انتقال از منبع به مقصد تمرکز دارد. این لایه اطمینان از ارسال صحیح داده‌ها و کنترل خطا را فراهم می‌کند.

Internet Layer:
PDU: Packet
Description: این لایه بسته‌های داده را با اطلاعات آدرس‌دهی منبع و مقصد و اطلاعات مسیریابی بسته‌بندی می‌کند. این لایه برای ارسال بسته‌ها از یک شبکه به شبکه دیگر و مسیریابی بهینه مسئولیت دارد.

Network Access Layer:
PDU: Frame
Description: این لایه بر روی ارتباط فیزیکی بین دستگاه‌ها تمرکز دارد. داده‌ها به صورت فریم‌هایی برای ارسال در شبکه ارائه می‌شوند که شامل بیت‌های فیزیکی و هدرهای کنترلی می‌باشد.

  1. ورود به صفحه فارسی