در شبکههای سیسکو، پورتهای سریال (Serial Ports) از نوعی اتصال فیزیکی برای انتقال دادهها استفاده میکنند. این پورتها به عنوان رابطهای ارتباطی میان دستگاهها در شبکه مورد استفاده قرار میگیرند.
یکی از نوعهای معمول پورت سریال، RS-232 است که معمولاً برای اتصال دستگاههای مختلف مانند روترها، سوئیچها، مودمها و دستگاههای دیگر استفاده میشود. این پورتها از سیمهایی مانند کابل شیلد دار و کابل ترمینال استفاده میکنند و به انتقال دادهها با سرعتهای مختلف (به طور معمول از ۹۶۰۰ بیت در ثانیه تا ۱۱۵۲۰۰ بیت در ثانیه) امکان میدهند.
به عنوان مثال، در روترها و سوئیچهای سیسکو، میتوانید پورتهای سریال را به عنوان رابطهای WAN استفاده کنید. این پورتها به عنوان واسطهای ارتباطی بین شبکههای مختلف، اتصال به خطوط ارتباطی مانند T1/E1 یا خطوط ایجاد شده توسط سرویسدهندههای اینترنت مانند Frame Relay، PPP، HDLC و MPLS عمل میکنند.
علاوه بر پورتهای سریال، در سیسکو مفهوم ماژولها (modules) نیز وجود دارد. ماژولها به انواع مختلفی عبارتند از ماژولهای ورودی/خروجی (I/O modules)، ماژولهای شبکه (network modules) و ماژولهای پردازش (processing modules). این ماژولها قابلیت افزودن ویژگیها و عملکردهای جدید به دستگاه را فراهم میکنند.
ماژولهای ورودی/خروجی (I/O modules) شامل پورتهای اتصال مختلفی میشوند که از طریق آنها میتوان به دستگاه انواع دستگاهها و واسطها را متصل کرد. برخی از این ماژولها شامل ماژولهای سریال نیز میشوند که پورتهای سریال را فراهم میکنند.
ماژولهای شبکه (network modules) نیز به دستگاهها امکان اتصال به شبکههای مختلف را میدهند. این ماژولها میتوانند از انواع مختلفی باشند، مانند ماژولهای Ethernet که امکان اتصال به شبکههای Ethernet را فراهم میکنند.
ماژولهای پردازش (processing modules) قادر به پردازش ترافیک شبکه هستند و عملکردهای پردازشی را در دستگاه انجام میدهند. این ماژولها شامل ماژولهای پردازشی مرکزی (central processing modules) و ماژولهای پردازشی توزیعشده (distributed processing modules) میشوند.
در نهایت، واحدهای سختافزاری دیگری نیز در شبکههای سیسکو وجود دارند که به عنوان دستگاهها (devices) شناخته میشوند. این دستگاهها ممکن است شامل روترها، سوئیچها، فایروالها، مودمها و سایر وسایل شبکه باشند که با استفاده از پورتها، ماژولها و رابطها با هم ارتباط برقرار میکنند و تشکیل شبکه را ایجاد میدهند.
مهمترین نقش پورتهای سریال، متصل کردن دستگاهها به یکدیگر است. این پورتها به عنوان واسطهای ارتباطی بین دستگاهها در شبکه عمل میکنند. به طور کلی، یک دستگاه میزبان (مانند روتر) میتواند دارای چندین پورت سریال باشد و به این صورت میتواند به چندین دستگاه دیگر متصل شود.
ماژولهای ورودی/خروجی (I/O modules) در دستگاههای سیسکو، امکان اضافه کردن پورتهای اضافی و واسطهای مختلف را به دستگاه فراهم میکنند. این ماژولها معمولاً به عنوان کارتهای توسعه اضافی به دستگاه اضافه میشوند و پورتهای مورد نیاز را برای ارتباط با دستگاهها یا شبکههای دیگر فراهم میکنند.
ماژولهای شبکه (network modules) نیز به دستگاهها امکان اتصال به شبکههای مختلف را میدهند. برخی از ماژولهای شبکه سیسکو شامل ماژولهای Ethernet با سرعتهای مختلف مانند Fast Ethernet و Gigabit Ethernet، ماژولهای فیبر نوری (fiber optic modules)، ماژولهای سوییچینگ (switching modules) و ماژولهای بیسیم (wireless modules) هستند. این ماژولها امکان ارتباط با شبکههای مختلف را با استفاده از پروتکلها و فناوریهای مربوطه فراهم میکنند.
ماژولهای پردازش (processing modules) نقشی کلیدی در عملکرد و پردازش دادهها در دستگاههای سیسکو دارند. ماژولهای پردازشی مرکزی (central processing modules) مسئول اجرای عملیات پردازشی و مدیریت دستگاه هستند، در حالی که ماژولهای پردازشی توزیعشده (distributed processing modules) برای پردازش توزیع شده ترافیک شبکه و بهینهسازی عملکرد شبکه استفاده میشوند. این ماژولها به دستگاهها امکانات پیشرفتهتری مانند پردازش بار ترافیک بالا، پشتیبانی از پروتکلهای پیچیده و امنیت شبکه را میدهند.
در کل، پورتهای سریال، ماژولها، رابطها و دستگاههای سیسکو همگام با هم کار میکنند تا یک شبکه قابل اطمینان و عملکرد بهینه را ایجاد کنند. با استفاده از این عناصر، میتوان شبکههای پیچیدهتر را پیادهسازی و مدیریت کرد و ارتباطات بین دستگاهها و شبکهها را برقرار نمود.
در شبکههای سیسکو، رابطها (interfaces) به عنوان نقطه اتصال دستگاهها به شبکه عمل میکنند. رابطها، نقطه واسط بین دستگاه و محیط شبکه است و امکان ارسال و دریافت دادهها را فراهم میکنند. در شبکههای سیسکو، چندین نوع رابط وجود دارد که هر کدام ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند. به برخی از این رابطها میتوان به شرح زیر اشاره کرد:
1. Ethernet Interface:
رابط Ethernet یکی از رابطهای متداول در شبکههای سیسکو است. این رابط از پروتکل Ethernet برای ارسال و دریافت دادهها استفاده میکند. رابط Ethernet میتواند سرعتهای مختلفی داشته باشد، مانند 10/100/1000 مگابیت در ثانیه و حتی بیشتر.
2. Serial Interface:
رابط سریال (Serial Interface) برای ارتباط با دستگاهها و شبکههای دیگر از طریق پورتهای سریال استفاده میشود. این رابط میتواند از پروتکلهایی مانند RS-232، RS-449، V.35، X.21 و دیگر پروتکلهای سریال پشتیبانی کند.
3. FastEthernet Interface:
رابط FastEthernet یک نوع رابط Ethernet با سرعت بالاتر است. این رابط با سرعت 100 مگابیت در ثانیه کار میکند و در شبکههای سیسکو برای اتصال به شبکههای لوکال (LAN) استفاده میشود.
4. Gigabit Ethernet Interface:
رابط Gigabit Ethernet نیز یک نوع رابط Ethernet با سرعت بسیار بالا است. این رابط با سرعت 1 گیگابیت در ثانیه کار میکند و برای اتصال به شبکههای لوکال (LAN) با ترافیک بالا استفاده میشود.
5. ATM Interface:
رابط ATM برای اتصال به شبکههای ATM (Asynchronous Transfer Mode) استفاده میشود. این رابط معمولاً برای شبکههای وسیعالنطاق و با سرعتهای بالا استفاده میشود.
6. Serial Attached SCSI (SAS) Interface:
رابط SAS برای اتصال دستگاههای ذخیرهسازی مانند دیسکهای سخت به سرورها استفاده میشود. این رابط با سرعتها و ظرفیتهای بالا امکان انتقال داده را فراهم میکند.
7. Voice Interface:
رابط صوتی (Voice Interface) برای اتصال تجهیزات صوتی مانند تلفنها و تجهیزات VoIP (Voice over IP) به شبکه استفاده میشود. این رابطها معمولاً از پروتکلهای مختلفی مانند FXS (Foreign Exchange Station) و FXO (Foreign Exchange Office) پشتیبانی میکنند.
این تعداد مثالی از رابطهای استاندارد در شبکههای سیسکو است. همچنین، سیسکو قابلیت سفارشیسازی و توسعه رابطها را نیز فراهم میکند تا به نیازهای خاص شبکه و دستگاه مورد نظر پاسخ دهد.
8. Wireless Interface:
رابط بیسیم (Wireless Interface) برای اتصال به شبکههای بیسیم استفاده میشود. این رابطها معمولاً از پروتکلهای مانند Wi-Fi (802.11) استفاده میکنند و امکان ارتباط بیسیم با دستگاهها و شبکه را فراهم میکنند.
9. VLAN Interface:
رابط VLAN برای اتصال به شبکههای محلی مجازی (VLAN) استفاده میشود. این رابطها به دستگاهها امکان میدهند تا در یک شبکه فیزیکی، به صورت منطقی به چندین شبکه محلی (VLAN) متصل شوند.
10. Loopback Interface:
رابط Loopback به عنوان یک رابط مجازی عمل میکند و برای تست و عیبیابی شبکه و دستگاه استفاده میشود. این رابط از آدرس IP مخصوص خود (127.0.0.1) استفاده میکند و پیامها را به خود بازمیگرداند بدون ارسال به دستگاههای دیگر در شبکه.
این تعداد مثالی از رابطهای معمول در شبکههای سیسکو است. همچنین، در برخی از دستگاههای سیسکو میتوان رابطهای سفارشی و پشتیبانی از پروتکلها و فناوریهای متنوع دیگر را داشت. انواع رابطها که در یک دستگاه سیسکو موجود هستند، بستگی به نوع و مدل دستگاه خاص دارد.
11. Tunnel Interface:
رابط Tunnel برای ایجاد تونلهای امن و خصوصی بین شبکهها استفاده میشود. این رابطها از پروتکلهای مانند IPsec و GRE (Generic Routing Encapsulation) برای ایجاد تونل استفاده میکنند و امکان ارسال دادهها از یک شبکه به شبکه دیگر را فراهم میکنند.
12. Management Interface:
رابط مدیریت (Management Interface) برای دسترسی به دستگاه و تنظیمات آن استفاده میشود. این رابط امکانات مدیریتی مانند تنظیمات IP، SNMP (Simple Network Management Protocol) و SSH (Secure Shell) را فراهم میکند.
13. Redundant Interface:
رابط Redundant به عنوان رابط احتیاطی و پشتیبان در شبکه استفاده میشود. این رابطها به دستگاهها امکان میدهند تا از چندین رابط فیزیکی استفاده کنند و در صورت خرابی یکی از رابطها، به رابط دیگری تغییر کنند.
14. Subinterface:
Subinterface به عنوان زیررابطی در دستگاه استفاده میشود. این رابطها برای تقسیم یک رابط فیزیکی به چندین زیررابط منطقی با استفاده از VLANها، سابنتها و تقسیمبندی شبکهها استفاده میشوند.
این تعداد مثالی از رابطهای معمول در شبکههای سیسکو است. همچنین، هر دستگاه سیسکو میتواند دارای ترکیبی از این رابطها باشد و بستگی به نیازهای شبکه و قابلیتهای دستگاه دارد. هر رابط، قابلیتها و ویژگیهای خاص خود را دارد و برای استفاده در سناریوهای شبکهای مختلف قابل پیکربندی است.
15. Port-channel Interface:
رابط Port-channel یا EtherChannel برای ایجاد یک گروه از رابطها با هم ترکیب شده استفاده میشود. این رابط امکان ایجاد اتصالات بالانس شده و فایل بازرسی را بین چندین رابط ایجاد میکند، که بهبود عملکرد و اعتمادپذیری شبکه را فراهم میکند.
16. BVI Interface:
رابط BVI (Bridge Virtual Interface) برای اتصال دستگاه به یک شبکه محلی (LAN) با استفاده از پروتکل جسری (Bridge) استفاده میشود. این رابط امکان رد و بدل دادهها بین شبکههای لایه دو (Layer 2) را فراهم میکند.
17. L3 Interface:
رابط L3 (Layer 3) یا رابط دسترسی به لایه سوم برای ارتباط با شبکههای دیگر استفاده میشود. این رابطها از پروتکلهای مسیریابی مانند OSPF (Open Shortest Path First) یا EIGRP (Enhanced Interior Gateway Routing Protocol) برای انتقال دادهها و مسیریابی استفاده میکنند.
18. Loopback Interface:
رابط Loopback (با توضیحاتی که قبلاً دادم) به عنوان یک رابط مجازی و آدرس IP مشخص برای تست و عیبیابی شبکه استفاده میشود.
19. Null Interface:
رابط Null به عنوان رابط مجازی برای هدایت ترافیک به یک رابط بیاستفاده یا بیمصرف استفاده میشود. این رابط اغلب برای رهگیری ترافیک یا ایجاد راههای ساختگی در شبکه استفاده میشود.
20. Dialer Interface:
رابط Dialer برای برقراری اتصالات PPP (Point-to-Point Protocol) و اتصال به شبکههای اینترنت از طریق خطوط شمارهگیری استفاده میشود. این رابط برای اتصال به شبکههای اینترنت بر پایه شمارهگیری و شمارههای تلفنی استفاده میشود.
این مجموعه تعدادی از رابطهای متداول در شبکههای سیسکو را پوشش داد. همچنین، در دستگاههای سیسکو میتوانید به رابطهای سفارشی دسترسی داشته باشید و آنها را با توجه به نیازهای شبکه پیکربندی کنید. هر رابط دارای ویژگیها و قابلیتهای خاص خود است و میتواند در استفاده در معماری و سناریوهای شبکهای مختلف مفید باشد.
Fast Ethernet یک فناوری شبکه است که از پروتکل Ethernet استفاده میکند و سرعت انتقال دادهها را تا 100 مگابیت بر ثانیه (Mbps) افزایش میدهد. این فناوری برای شبکههای محلی (LANs) استفاده میشود و به صورت گسترده در محیطهای اداری، تجاری و خانگی مورد استفاده قرار میگیرد.
Fast Ethernet از کابلهای UTP (Unshielded Twisted Pair) و STP (Shielded Twisted Pair) به عنوان رسانه انتقال داده استفاده میکند. پروتکلهای Ethernet که در این فناوری استفاده میشوند، از قوانین و استانداردهایی مانند CSMA/CD (Carrier Sense Multiple Access with Collision Detection) برای کنترل دسترسی به خطوط ارتباطی استفاده میکنند.
با استفاده از Fast Ethernet، امکان ارتباط و انتقال دادهها با سرعت بالا در شبکههای محلی فراهم میشود. این فناوری به صورت پهنای باند اشتراکی عمل میکند، به این معنی که دستگاهها در یک شبکه محلی به طور همزمان میتوانند از منابع پهنای باند Fast Ethernet استفاده کنند.
اگرچه Fast Ethernet یک فناوری پیشرفته در زمان خود بوده است، اما در حال حاضر به دلیل ظهور فناوریهای با سرعت بالاتر مانند Gigabit Ethernet و 10 Gigabit Ethernet، استفاده از آن در شبکههای جدید کمتر شده است. با این حال، Fast Ethernet همچنان در برخی از شبکهها و محیطهای کاری قدیمی وجود دارد و ممکن است نیاز به پشتیبانی و تعمیرات داشته باشد.
Gigabit Ethernet یک فناوری شبکه است که سرعت انتقال دادهها را تا 1 گیگابیت بر ثانیه (Gbps) افزایش میدهد. این فناوری بر پایه پروتکل Ethernet استوار است و برای شبکههای محلی (LANs) استفاده میشود. با سرعت بالای انتقال داده، Gigabit Ethernet امکان انتقال فایلهای بزرگ، استریم ویدیویی با کیفیت بالا و اجرای برنامههای سنگین شبکه را فراهم میکند.
Gigabit Ethernet از کابلهای UTP (Unshielded Twisted Pair) و STP (Shielded Twisted Pair) برای انتقال داده استفاده میکند. این فناوری بهبودهایی در مقایسه با Fast Ethernet دارد و از استانداردها و قوانینی مانند CSMA/CD برای کنترل دسترسی به شبکه استفاده میکند. اما از آنجا که این فناوری سرعت بیشتری دارد، معمولاً نیاز به استفاده از سوئیچهای سریعتر و سیستمهای پردازش قویتری دارد تا بتواند با ظرفیت بالای انتقال دادهها سر و کار داشته باشد.
Gigabit Ethernet عمدتاً برای اتصال کامپیوترها، سرورها، دستگاههای شبکه و سوئیچهای شبکه استفاده میشود. با این حال، این فناوری نیز در حال حاضر به دلیل ظهور فناوریهای با سرعت بالاتر مانند 10 Gigabit Ethernet و 40 Gigabit Ethernet، کمی قدیمی شده است. اما هنوز در بسیاری از شبکهها و محیطهای کاری استفاده میشود و یک گام بزرگ در افزایش سرعت شبکه را نشان میدهد.
Gigabit Ethernet به عنوان یک استاندارد شبکه رایج و پایدار، پشتیبانی از تمامی ویژگیهای Ethernet ارائه میدهد و قابلیت اتصال به تجهیزات و دستگاههای دیگر با پروتکل Ethernet را داراست.
انواع کابلهای شبکه را از ابتداییترین نسل تا جدیدترین نسل به همراه توضیحات کامل تشریح میکنم:
۱. کابل کواکسیال (Coaxial Cable):
توضیحات: کابل کواکسیال از نوع کابلهای قدیمی است که در اوایل شبکههای کامپیوتری استفاده میشد. این کابل دارای مرکزی فلزی است که به صورت محافظ برای انتقال سیگنال استفاده میشود. معمولاً برای اتصال دستگاههای شبکه به یکدیگر و انتقال دادهها در فاصلههای کوتاه استفاده میشود.
نکته: استفاده از کابل کواکسیال به طور گسترده کاهش یافته است و به جای آن از کابلهای UTP و فیبر نوری استفاده میشود.
۲. کابل UTP (Unshielded Twisted Pair):
توضیحات: کابل UTP یکی از رایجترین انواع کابلهای شبکه است. این کابل از جفتهای سیمهای متداخل و بدون محافظ استفاده میکند. دو سیم در هر جفت با یکدیگر تابیده شده و در طول کابل تغییر مکان میدهند. این کابل برای انتقال دادهها در شبکههای محلی (LANs) استفاده میشود.
نکته: استانداردهای مختلفی برای کابل UTP وجود دارد، از جمله Cat5، Cat5e، Cat6 و Cat6a که هر کدام دارای سرعت و عملکرد متفاوتی هستند.
۳. کابل STP (Shielded Twisted Pair):
توضیحات: کابل STP شبیه به کابل UTP است، اما دارای لایه محافظ برای کاهش نویز و تداخل الکترومغناطیسی است. این لایه محافظ از فویل فلزی یا شبکه فلزی تشکیل شده است که سیمها را درون آن قرار میدهد. کابل STP برای محیطهایی که تداخل الکترومغناطیسی زیادی دارند، مانند محیطهای صنعتی یا با موقعیتهای نزدیک به تجهیزات الکترونیکی حساس، مناسب است.
۴. کابل فیبر نوری (Fiber Optic Cable):
توضیحات: کابل فیبر نوری از یک یا چند رشته الیاف نوری تشکیل شده است که از جریان نور برای انتقال دادهها استفاده میکند. این کابل برای انتقال دادهها با سرعت بالا، در فاصلههای بزرگ و در محیطهایی که تداخل الکترومغناطیسی قوی وجود دارد، استفاده میشود. کابل فیبر نوری به دلیل عدم حساسیت به تداخلات الکترومغناطیسی و دارا بودن پهنای باند بالا، برای ارتباطات شبکههای بزرگ و سرعت بالا مورد استفاده قرار میگیرد.
۵. انواع سوکتها:
- RJ-45: سوکت RJ-45 برای اتصال کابلهای UTP و STP استفاده میشود و در بسیاری از دستگاهها و تجهیزات شبکه رایج است، از جمله کامپیوترها، روترها و سوئیچها.
- SC و LC: سوکتهای SC و LC برای اتصال کابلهای فیبر نوری استفاده میشوند. سوکت SC دارای اتصال دو طرفه است و معمولاً برای اتصالهای دیواری یا رکهای تجهیزات شبکه استفاده میشود. سوکت LC کوچکتر است و برای اتصالات پرتوی از نوع Simplex (یک طرفه) استفاده میشود.
به طور خلاصه، این انواع کابلها و سوکتها میتوانند در شبکههای کامپیوتری برای اتصال دستگاهها، انتقال دادهها و ارتباطات شبکه استفاده شوند. با توجه به نیازها و شرایط محیطی، انتخاب مناسبی برای استفاده در شبکه خود را انجام دهید.
تعریف کابل T Connector و Vampire Tap در شبکههای کامپیوتری:
۱. T Connector:
کابل T Connector یا کانکتور T یک نوع اتصال کابل است که در گذشته برای تقسیم سیگنال شبکه برای دستگاههای دیگر استفاده میشد. این نوع کانکتور دارای سه پورت است
یک پورت ورودی و دو پورت خروجی که به دستگاههای مختلف متصل میشوند. با استفاده از کابل T Connector، یک دستگاه میتوانست به صورت موازی به دو دستگاه دیگر متصل شود. با این حال، استفاده از کابل T Connector در شبکههای مدرن به طور گسترده کاهش یافته است و به جای آن از سوئیچها و هابهای شبکه استفاده میشود.
۲. Vampire Tap:
Vampire Tap (یا همان کابل Vampyre) نوعی تجهیزات قدیمی است که برای مانیتور کردن ترافیک شبکه به کار میرفت. این تجهیز از کابل کواکسیال استفاده میکند و به قسمتی از کابل متصل میشود تا بتواند بستر انتقال داده را مانیتور کند. Vampire Tap قبل از ظهور تکنولوژیهای پیشرفتهتر مانند سوئیچها و HUBها، برای آزمایش و تجزیه و تحلیل شبکه استفاده میشد. با انتقال به شبکههای Ethernet و فیبر نوری، استفاده از Vampire Tap به طور گسترده کاهش یافته است و جای خود را به روشهای مدرنتر نظیر تجهیزات مانیتورینگ شبکه و اسکنرهای شبکه داده است.
به طور خلاصه، کابل T Connector و Vampire Tap دو تکنولوژی قدیمی هستند که در گذشته برای تقسیم سیگنال و مانیتور کردن ترافیک شبکه استفاده میشدند. با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از سوئیچها، هابها و تجهیزات مدرنتر، استفاده از این تکنولوژیها به طور گسترده کاهش یافته است.
اختلال سیگنال و عملکرد Vampire Tap مربوط به کابل کواکسیال است که این تجهیزات از آن استفاده میکنند. این اختلالات عبارتند از:
1. کاهش سیگنال: با اتصال Vampire Tap به کابل کواکسیال، مقاومت اضافی و از دست رفتن سیگنال در طول کابل ممکن است. این میتواند منجر به کاهش کیفیت سیگنال و کاهش سرعت انتقال دادهها شود.
2. تداخل الکترومغناطیسی: اتصال تجهیزات Vampire Tap به کابل کواکسیال میتواند باعث ایجاد تداخل الکترومغناطیسی در خطوط انتقال داده شود. این تداخلها میتوانند باعث تغییر در سیگنال و کاهش کیفیت ارتباط شبکه شوند.
3. تغییرات در ترتیب سیگنال: استفاده از Vampire Tap ممکن است تغییراتی در ترتیب بیتها در سیگنال شبکه ایجاد کند. این تغییرات ممکن است تأثیری بر عملکرد شبکه و انتقال دادهها داشته باشند و مشکلاتی مانند از دست رفتن بستهها، تداخل و خطاها را ایجاد کنند.
4. تغییر امپدانس: با اتصال Vampire Tap به کابل کواکسیال، امپدانس خطوط تغییر میکند. این میتواند منجر به بازتاب سیگنال و ایجاد انعکاسها در خطوط انتقال داده شود که میتواند به اختلال در ارتباطات شبکه منجر شود.
مهم است بدانید که Vampire Tap به عنوان یک روش قدیمی استفاده میشود و با ظهور تکنولوژیهای جدیدتر، مانند سوئیچها و تجهیزات مدرن شبکه، استفاده از آن به طور گسترده کاهش یافته است.
در سیم مسی (Copper Wire)، سیگنال به صورت جریان الکتریکی از طریق سیمهای مسی عبور میکند. سیم مسی معمولاً از موادی مانند مس است که خواص خوبی در انتقال جریان الکتریکی دارد.
وقتی یک سیگنال الکتریکی در یک سیم مسی فرستاده میشود، از اصطلاح "جریان مستقیم" (DC) و "جریان متناوب" (AC) استفاده میشود
1. جریان مستقیم (DC): در جریان مستقیم، جریان الکتریکی در یک جهت مشخص جریان میکند. در سیم مسی، جریان مستقیم به صورت مستقیم و بدون تغییر جهت از طریق سیم میگذرد. در این حالت، بسامد برگشتی مساوی با صفر است.
2. جریان متناوب (AC): در جریان متناوب، جریان الکتریکی به صورت دورهای و با تغییر جهت برقرار میشود. در سیم مسی، سیگنال AC به صورت یک سیگنال موجی با بسامد خاص عبور میکند. بسامد برگشتی سیگنال AC برابر با دو برابر بسامد سیگنال موجی است. به عنوان مثال، در شبکههای برق شهری، بسامد برگشتی سیگنال AC معمولاً 50 یا 60 هرتز است.
مهم است بدانید که در انتقال سیگنال در سیم مسی، عواملی مانند طول سیم، جریان الکتریکی، تداخلات الکترومغناطیسی و نویزها میتوانند تأثیرگذار باشند و باعث افت کیفیت سیگنال و ایجاد خطاها در انتقال دادهها شوند. برای کاهش این تأثیرات، از تکنولوژیها و تجهیزات مانند تقویت کنندهها (Amplifiers)، خطوط مسی با کیفیت بالا و تقویتکنندههای سیگنال (Signal Boosters) استفاده میشود.
حداکثر پهنای باند عبور اطلاعات و حداکثر مسافت عبوری در کلیه کابلهای شبکه به شرایط و ویژگیهای هر نوع کابل بستگی دارد. در ادامه، حداکثر پهنای باند و مسافت عبوری برخی از انواع معمول کابلهای شبکه را بررسی خواهم کرد:
1. کابل اترنت:
- Cat5e: این کابل دارای حداکثر پهنای باند 1000 مگابیت بر ثانیه (Mbps) است و میتواند در مسافت حدود 100 متر اطلاعات را انتقال دهد.
- Cat6: این کابل دارای حداکثر پهنای باند 10 گیگابیت بر ثانیه (Gbps) است و میتواند در مسافت حدود 55 متر اطلاعات را انتقال دهد. با استفاده از تقویتکنندهها، میتوان مسافت را تا 100 متر افزایش داد.
- Cat6a: این کابل دارای حداکثر پهنای باند 10 گیگابیت بر ثانیه (Gbps) است و میتواند در مسافت حدود 100 متر اطلاعات را انتقال دهد.
- Cat7: این کابل دارای حداکثر پهنای باند 10 گیگابیت بر ثانیه (Gbps) است و میتواند در مسافت حدود 100 متر اطلاعات را انتقال دهد.
2. کابل فیبر نوری:
- Single-mode: این کابل با استفاده از نور لیزر و یا LED، اطلاعات را با پهنای باند بالا انتقال میدهد. حداکثر مسافت عبوری در حالت تک نوری حدود 10 کیلومتر است.
- Multi-mode: این کابل نیز با استفاده از نور لیزر و یا LED، اطلاعات را انتقال میدهد، اما حداکثر مسافت عبوری در حالت چند نوری حدود 550 متر است.
3. کابل کواکسیال:
کابل RG-6: این کابل بیشتر در شبکههای تلویزیونی و اینترنت کابلی استفاده میشود. حداکثر پهنای باند آن برابر با 1 گیگابیت بر ثانیه (Gbps) است و میتواند در مسافت حدود 100 متر اطلاعات را انتقال دهد.
توجه داشته باشید که این اعداد برای کابلهای استاندارد میباشند و با استفاده از تقویتکنندهها و تکنولوژیهای جدید، ممکن است بتوانید مسافت عبوری را افزایش دهید و یا پهنای باند بیشتری را بهرهبرداری کنید. همچنین، این اعداد به عوامل دیگری مانند کیفیت کابل، تداخلات الکترومغناطیسی و سایر شرایط شبکه بستگی دارد.
Repeater و HUB هر دو تجهیزات شبکه هستند که استفاده میشوند تا سیگنال شبکه را تقویت کرده و به دستگاهها در شبکه انتقال دهند. اما تفاوتهای مهمی بین آنها وجود دارد. در ادامه، عملکرد هر کدام و تفاوتهای آنها را تشریح میکنم:
1. Repeater:
- Repeater یک تجهیز بیسیم یا سیمی است که برای تقویت سیگنال شبکه در محیطهایی با افت سیگنال استفاده میشود. - عملکرد Repeater بسیار ساده است. وظیفه اصلی آن این است که سیگنالی که دریافت میکند را تقویت کرده و آن را به تمامی دستگاههای متصل به خود ارسال کند.
- Repeater در لایه فیزیکی (Physical Layer) مدل OSI قرار دارد و توانایی تقویت سیگنال را دارد. اما هیچ هوشی برای تحلیل یا مدیریت ترافیک شبکه ندارد.
2. HUB:
- HUB یک تجهیز فیزیکی است که چندین پورت را در خود دارد و امکان اتصال چندین دستگاه به آن را فراهم میکند.
- عملکرد HUB به این صورت است که سیگنالی که در یکی از پورتهای ورودی دریافت میشود، را به تمامی پورتهای خروجی ارسال میکند. به عبارت دیگر، هر سیگنال دریافت شده توسط HUB به همه دستگاههای متصل به آن ارسال میشود.
- HUB نیز در لایه فیزیکی (Physical Layer) مدل OSI قرار دارد و هیچ هوشی برای تحلیل یا مدیریت ترافیک شبکه ندارد. در واقع، HUB تنها یک تقسیمکننده سیگنال است.
تفاوت اصلی بین Repeater و HUB در این است که Repeater تنها وظیفه تقویت سیگنال را دارد و سیگنالها را به تمامی دستگاهها انتقال میدهد، در حالی که HUB علاوه بر تقویت سیگنال، تقسیمکننده سیگنال است و هر سیگنال را به تمامی پورتها ارسال میکند. بنابراین، در HUB، ترافیک شبکه بین دستگاهها به صورت broadcast انجام میشود و تمامی دستگاهها پیامهای همهگیر را دریافت میکنند. این موضوع باعث میشود تداخل و اشباع شبکه افزایش یابد.
در عمل، به دلیل محدودیتهای HUB و مزایای فناوریهای جدیدتر، استفاده از HUB کاهش یافته و به جای آن از سوئیچهای (Switch) شبکه استفاده میشود. سوئیچها همچنین قابلیت تقویت سیگنال را دارند، اما از الگوریتمهای هوشمند بهره میبرند که ترافیک را به صورت منطقی و بهینه مدیریت میکنند.
HUB، Repeater و Switch هر سه تجهیزات شبکه هستند، اما هر کدام وظایف و عملکردهای متفاوتی دارند. در ادامه، تفاوتهای اصلی بین این سه را بررسی خواهم کرد:
1. HUB:
- HUB یک تقسیمکننده سیگنال است و به صورت پخش (broadcast) سیگنالها را به تمامی دستگاههای متصل ارسال میکند.
- HUB در لایه فیزیکی (Physical Layer) مدل OSI قرار دارد و هیچ هوشی برای تحلیل یا مدیریت ترافیک شبکه ندارد.
- از آنجایی که HUB سیگنالها را به صورت Anycast پخش میکند، همه دستگاهها در شبکه هر پیام را دریافت میکنند، حتی اگر برای آنها نباشد. این موجب ایجاد تداخل و اشباع شبکه میشود.
2. Repeater:
- Repeater وظیفه تقویت سیگنال را دارد و سیگنالها را از یک قسمت از شبکه به قسمت دیگر منتقل میکند.
- Repeater در لایه فیزیکی (Physical Layer) مدل OSI قرار دارد و هیچ هوشی برای تحلیل یا مدیریت ترافیک شبکه ندارد.
- از آنجایی که Repeater فقط سیگنالها را تقویت میکند، هیچ تغییری در رفتار شبکه و ترافیک ایجاد نمیکند.
3. Switch:
- Switch یک تجهیز هوشمند است که قابلیت تحلیل و مدیریت ترافیک را دارد.
- Switch در لایه دوم (Data Link Layer) مدل OSI قرار دارد و بر اساس آدرسهای فیزیکی (MAC address) بستهها را به دستگاههای مقصد مسیردهی میکند.
- با تحلیل و تفسیر آدرسهای فیزیکی، Switch قادر است ترافیک را به صورت هدایت شده و منطقی در شبکه مدیریت کند، به این صورت که فقط بستهها را به دستگاههای مقصد مسیردهی میکند و از ایجاد تداخل و اشباع شبکه جلوگیری میکند.
- Switch همچنین قابلیت ایجاد شبکههای محلی مجزا (VLAN) و تنظیمات امنیتی را دارد.
به طور خلاصه، اصلی ترین تفاوت بین HUB، Repeater و Switch در این است که HUB و Repeater عملکردی ساده و بیهوش دارند و سیگنالها را به صورت پخش و تقویت میکنند، در حالی که Switch یک تجهیز هوشمند است که ترافیک را مدیریت و بر اساس آدرسهای فیزیکی بستهها را به دستگاههای مقصد هدایت میکند.
Switch و Bridge هر دو از تجهیزات شبکه هستند که برای اتصال و مدیریت ترافیک بین دستگاهها در یک شبکه محلی استفاده میشوند. این دو تجهیز در لایه دوم مدل OSI (Data Link Layer) قرار دارند و بر اساس آدرسهای فیزیکی (MAC address) بستهها را مسیردهی میکنند. با این حال، تفاوتهای زیر بین Switch و Bridge وجود دارد:
1. تعداد پورتها:
- Bridge: معمولاً دارای تعداد پورتهای محدودی است (مانند 4 یا 8 پورت).
- Switch: معمولاً دارای تعداد پورتهای بیشتری است (مانند 24 یا 48 پورت) و به صورت اساسی برای شبکههای بزرگتر استفاده میشود.
2. قابلیت مدیریت:
- Bridge: بیشترین قابلیت مدیریتی که Bridge دارد، تنظیم آدرسهای MAC است. در اصل، Bridge یک Switch ساده و بدون قابلیت مدیریت است.
- Switch: به عنوان یک تجهیز هوشمند، Switch قابلیتهای مدیریتی گستردهتری دارد. میتوان ترافیک را بر اساس VLAN (Virtual Local Area Network) جدا کرده، تنظیمات امنیتی اعمال کرد و قابلیتهای مانند پویایی پورت (Port Mirroring) و مدیریت پهنای باند را داشت.
3. سرعت و قدرت پردازش:
- Bridge: به طور کلی، Bridgeها سرعت و قدرت پردازش کمتری نسبت به Switchها دارند.
- Switch: با توجه به طراحی پیشرفته و قدرت پردازش بالا، Switchها قابلیت پردازش و انتقال ترافیک بیشتری دارند و در شبکههای بزرگتر عملکرد بهتری دارند.
4. پهنای باند:
- Bridge: Bridge ها معمولاً با پهنای باند محدودی عمل میکنند و قدرت انتقال ترافیک آنها محدودتر است.
- Switch: با توجه به تعداد بیشتر پورتها و پهنای باند بیشتر، Switchها قابلیت انتقال ترافیک با پهنای باند بیشتری را دارند. به طور خلاصه، میتوان گفت که Switchها از لحاظ عملکرد، قابلیت مدیریت و پهنای باند بیشتری نسبت به Bridgeها دارند و برای شبکههای بزرگتر و پیچیدهتر استفاده میشوند. در حالی که Bridgeها بیشتر در شبکههای کوچکتر و سادهتر استفاده میشوند.